با "نبخش و فراموش نکن" نمی توانیم کسی را از حاکمیت به جنبش جلب کنیم
مهتاب عرشی
امروز روز خوبی ست و پس از یک دیروز بی نظیر حالا با پاهای دردناک شده ایم عین بمب انرژی … چیزهایی توی سرم میچرخد که باید بنویسم. این حرفها هم زاده یک بحث جمعی ست که آخرشب همه جماعت لت و پار اما شاد، در دفتر دوستی انجام دادیم… بحث سر چگونگی جذب نیروهای داخل نظام به سمت جنبش بود و پیوستن نیروی انتظامی و بخشی از سپاه به مردم و اینکه اگر در مصر هم ارتش همکاری نمیکرد از پیروزی هم خبری نبود (دیروز که الحق نیروی انتظامی در حد آکسسوار صحنه حضور داشت، گاه حتی با لبخند همراهی)… این قضایا در مورد انقلاب ۵۷ هم صادق است. کنار کشیدن ارتش از سرکوب و پیوستن به مردم تیرخلاص است اغلب.
از دو سال و اندی پیش ابتدا به خاطر یک مجموعه اثر هنری و حالا به دلایل دیگری مشغول مطالعه دهه پایانی پهلوی و اوایل جمهوری اسلامی هستم. نکته ای که به نظرم می رسد اینست که فهرست اعدامیون نظامی پس از انقلاب نشان می دهد که اغلب آنها که در خفا با انقلابیون در پاریس و تهران تبانی کردند و از حمایت شاه دست برداشتند و به نوعی موجبات فروپاشی را فراهم کردند هم، یا اعدام شدند یا با بدبختی و سختی فرار کردند.
حتی فرماندار نظامی و عوامل نظامی حاضر در دولت موقت پس از انحلال دولت موقت اعدام شدند. تازه این در حالتی ست که تمام مطبوعات و جو عمومی جو "گل و سرنیزه" بود. بنابراین شاید با وجود اختلافات عمیق و ریشه ای در بدنه سپاه و نیروی انتظامی، یکی از دلایل عدم پیوستن آنها به مردم این تجربه باشد.
از سال گذشته تا حال اپوزیسیون با ادبیات خشونت بار "نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم" خط و نشان می کشد که "هیچکس" در امان نیست. تخریب رهبران مخالفان – موسوی و کروبی و خاتمی و رهنورد- از سوی اپوزیسیون فرنگ، بماند که ضربه عظیمی به جنبش زده (با قاطعیت مطمئنم که ضربه ای که جنبش سبز از بخش خشن، غیرقابل مذاکره و هتاک اپوزیسیون فرنگ نشین در طول یک سال و اندی پیش خورده به مراتب بیش از جمهوری اسلامی و شریعتمداری و … بوده است) اما بیش از آن هرگونه کورسوی امید را در دل کسانی که مایلند به مردم بپیوندند خاموش می کند. چرا اینکار را بکنند؟ به چه قیمتی؟ در حالیکه حتماً چیز سیاهی به هر شکل در کارنامه دارند… .
در یکسال و اندی اخیر عبارت "سال ۶۷ کجا بودی؟" تبدیل به مهمترین چماق تخریب رهبران مخالفان شد در برابر هر دیدار از خانواده کشته شدگان در برابر هر حرکتی که میتوانست جریان ساز شود این چماق کوبیده شد. برای خود ِ من که از ده سال پیش – وقتی کسی حرفی از ۶۷ و باقی فجایع دهه شصت نمی زد- در کارهایم دغدغه اش را داشتم، صادقانه بگویم که امروز، آن روزگار دارد حکم شهدا و خانواده شهدا پس از جنگ را پیدا می کند؛ همانطور که کشته شدگان جنگ که آنقدر عزیز ملت بودند را انقدر سر هرکوی و برزن سرمان کوبیدند و هر تفریح آخر هفته را با منطق حرام شدن خون شهدا و شادی دل خانواده های شهدا بهمان زهر کردند و انقدر سهمیه دانشگاه و استخدام به خانواده هاشان دادند که نه تنها عزتشان رفت بلکه کم کم منفور شدند. حالا بازماندگان و آسیب دیدگان ۶۷ و فعالان سیاسی دارند همین اشتباه را تکرار می کنند، انقدر این قضایا را توی چشم هر حرکت مردمی و تعاملی بین مردن و سران جنبش کرده اند که این جو خمود یکسال و اندی پیش پدید آمد؛ انقدر که دارند شبیه همان خانواده شهدای بعد از جنگ میشوند که فقط مخلّ عیش بودند و سهم‌خواهیشان کرد آنچه کرد با همه ما.
عبارت" نه میبخشیم و نه فراموش می کنیم" باعث میشود هیچکس از جبهه مقابل به ما نپیوندد چرا که مطمئن بداند که پس از به ثمر رسیدن حرکات مردمی در امان نخواهد بود، بیاندیشد که وقتی اینها همین الان با موسوی و کروبی که زندگیشان را کف دستشان گذاشته اند چنین می کنند فردا با ما چه می کنند…. چه تضمینی جنبش یا اپوزیسیون یا … دارد به آنها می دهد؟ چرا باید از منافع مالی و امنیت و همه چیز چشم بپوشند و به طرف مردم بیایند؟ فردای پیروزی، فحاشی و هتاکی و مجازات شروع نمیشود؟
نگرانی و بی اطلاعی نسبت به وضعیت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد (آیا این به نوعی دستگیری بی سروصدای آنان نیست؟)
جرس: نگرانی و بی اطلاعی نسبت به وضعیت مهندس موسوی و دکتر رهنورد، دو رهبر جنبش سبز رو به فزونیست
به گزارش جرس، از روز گذشته،سه شنبه 26 بهمن ماه و پس از صدور بیانیه مهندس موسوی درتشکر از حضور گسترده مردم در راهپیمائی 25 بهمن خانه وی در محاصره کامل است و کلیه ارتباطات وی قطع شده است بطوری که حتی فرزندان وی نیز از او وهمسرش خانم دکتر رهنورد بی اطلاع هستند. تلفن ثابت او قطع شده است و محافظین وی در پاسخ به خانواده او گفته اند تعدادی مامورین اطلاعات در دفتر آنها مستقر شده و مانع برقراری هرگونه ارتباط با موسوی هستند. دختر مهندس موسوی که شب گذشته برای دیدار با پدر و مادرش عازم خانه آنها بوده است مشاهده کرده است که یک اتومبیل ون بگونه ای در ابتدای کوچه ایستاده است که امکان عبور، حتی بصورت پیاده نیز از کنار آن وجود ندارد. مامورین مستقر در ون در پاسخ به اعتراض او گفته اند که بدستور دادستان تهران مبادرت به حصر مهندس موسوی کرده اند. ماموران آنتن هایی را در اطراف خانه موسوی کار گذاشته اند که عبور امواج مربوط به موبایل را غیر ممکن می نماید. در حالی که بیش از 24 ساعت از حصر موسوی و همسرش در منزل می گذرد هیچ یک از نزدیکان او موفق به هیچ گونه تماسی با آنها نشده اند و حتی مطمئن نیستند که آیا آنها در خانه خود هستند و یا به جای دیگری منتقل شده اند. در این حال نگرانی نسبت به سلامتی این دو رهبر جنبش سبز نیز رو به فزونیست.
گفتنی ست دختران آقای موسوی شب گذشته به خبرنگار جرس گفتند:" نگرانی ما این است که اصلا نمی دانیم در پشت این درهای بسته و در پسِ سکوت و خاموشی و بی خبری ایجاد شده چه می گذرد وچه اقدامات غیرقابل تصوری علیه آنها صورت گرفته است. ما نمی دانیم چه اتفاقی برای آقای موسوی و خانم رهنورد افتاده است و آیا اصولا مسئولیت حفظ جان مهندس موسوی و خانم رهنورد به عهده چه کسی است؟ ما حتی نمی دانیم آیا پدر و مادر ما در این منزل مستقر هستند و یا به جای دیگر منتقل شده اند؟"
شایان ذکرست از ساعاتی پیش، بعد از تشییع جنازه شهید صانع ژاله،جمعی سازماندهی شده به سمت منزل موسوی و رهنورد رهسپار شدند. برخی سایتهای حکومتی نیز با دکر آدرس منزل ایشان زمینه ساز حضور دیگر نیروهای وابسته لباس شخصی در مقابل منزل آنها شدند.
گزارش اضطراری از داخل سپاه
بنا به یک گزارش موثق از ادارهٔ اطلاعات سپاه، در پس بر ملا شدن شرکت صانع ژاله در دیداری با آیت‌الله منتظری، شکاف عمیقی بین اطلاعات سپاه از یک سؤ و بیت رهبری از سوی‌ دیگر ایجاد شده است.
در ساعت اول بعد از شهادت صانع، نظر اطلاعات سپاه بر این بود که این قتل را می‌توان بر گردن سبزها گذشت و به این وسیله رهبران سبز را حصر دائمی کرد. این سناریو حتی تا داخل مجلس نیز دنبال شد ولی‌ ساعتی‌ بعد با مخالفت عصبی بیت رهبری قرار گرفت.
اتاق فکر رهبری در نظر گرفته‌اند که اینبار باید یک گروه بسیجی‌ و سپاهی واقعی‌ ترور شوند که در واقعی‌ بودن این واقعه شکی نباشد. در روزهای آینده از قرار معلوم عدّه‌ای بسیجی‌ و سپاهی در نقاط مختلف تهران ترور خواهند شد. ترور‌هایی‌ که به مجاهدین خارج (لندن) نشین نسبت داده خواهد شد.
اطلاعات سپاه هم از اکنون در حال تهیه یک سری نوارهای صوتی از مکالمات تلفنی اطرفیان رهبران سبز است. هدف این است که با مونتاژ حرفه‌ای این مکالمات، رهبران سبز به ارتباط با مجاهدین مربوط شوند و یک بار و برای همیشه قائله رهبران و هواداران جنبش سبز پایان یابد. از گوشه و کنار هم خبر از آمادگی برای بازداشت هزاران نفر میاید. سخنان چند روز اخیر اداره زندانها در مورد ایجاد بازداشتگاههای بزرگ در بیابانها از همین دست است.
در اینجا به لایه پایین بسیج و سپاه هشدار میدهیم که تیم ترور سپاه که ترکیبی‌ از اطلاعات سپاه و دایرهٔ قدس تشکیل شده در اقصی نقاط تهران در کمین شما هستند. حتا گمان میرود که بنا بر سناریو انفجار در مقرّ حزب جمهوری اسلامی، انفجاری در یکی‌ از اجتماعات بسیج رخ دهد.
سبز ها، باید کامل هوشیاری را به خرج بدهند چون اینبار بیت رهبری سخن از تکرار خرداد ۶۰ می‌کند
بعد از مصر و تونس شرایط بازی بسیار خطرناک شده است و قدرت گرایان (بخوانید چندی سران سپاه و تند رو‌های بیت رهبری از قبیل آقا مجتبی‌) شدیدا به دنبال مقابله رودر رو هستند چون میدانند که این مسیر فرسایشی به شکست آنان خواهد انجامید.
دوستان ساده انگاری نکنیم؛.واقعا مهندس موسوی کجاست؟ چرا مصاحبه دختران وی را جدی نمی گیریم؟
در مصاحبه دیشب مسیح علی نژاد با دختران موسوی چند نکته مطرح شد که حقیقتا نگرانی های عمیقی ایجاد میکند ،پس از انتشار مصاحبه دختران مهندس موسوی ، بیانیه ای منتسب به ایشان منتشر شد که تا به حال در تمام بیانیه ها مهندس موسوی از چنین کلماتی بهره نبرده است در « اینجا » به خوبی به این مسئله که شبهاتی به بیانیه منتشره از سوی کلمه وارد است اشاره شده اما در ترافیک بالای خبری مصاحبه دختران مهندس موسوی که حاکی از نگرانی جدی آنان دارد گم شد که ما به جای پیگیری این موضوع که چه بلایی سر ایشان و زهرا رهنورد آمده است به این موضوع پرداختیم که آقای موسوی چرا بیانیه اینطوری نوشته شده و یا اینکه آقای موسوی بیانیه نهایی را صادر کنید. دختران ایشان اشاره نموده اند « نگرانی ما این است که اصلا نمی دانیم در پشت این درهای بسته و در پسِ سکوت و خاموشی و بی خبری ایجاد شده چه می گذرد وچه اقدامات غیرقابل تصوری علیه آنها صورت گرفته است. ما نمی دانیم چه اتفاقی برای آقای موسوی و خانم رهنورد افتاده است و آیا اصولا مسئولیت حفظ جان مهندس موسوی و خانم رهنورد به عهده چه کسی است؟ ما حتی نمی دانیم آیا پدر و مادر ما در این منزل مستقر هستند و یا به جای دیگر منتقل شده اند؟» دوستان عزیز ساده انگاری را کنار بگذاریم ، شاید مشاوران ایشان نیز تحت فشار باشند که این بیانیه اینچنین نوشته شده است، ما درخواست زیادی نداریم اگر حال مهندس موسوی و زهرا رهنورد خوب است یکی از خبرنگاران مورد وثوق جنبش با آنها مصاحبه کند و اطمینان حاصل شود که آنها خوب هستند. دوستان گرامی بیایید همگی خواستار این شویم که بدنه جنبش نگران مهندس موسوی و زهرا رهنورد است و ما میخواهیم از سلامت آنها اطمینان حاصل کنیم.
برای محمد مختاری که ایستاده مردن را انتخاب کرد
۲۷ بهمن ۱۳۸۹ محمد نوشته بود که دیکتاتورها، چه شتری و چه موتوری، رفتنی هستند.نوشته بود که بعد از تونس و مصر نوبت دیکتاتور ایران است که برود و رفته بود تا در خیابان هم همین ها را فریاد بزند ولی امانش ندادند عمله های دیکتاتور.
امشب دوستی آدرس صفحه فیس بوک شهید “محمد مختاری” را برایم فرستاده بود. اول دلم نمی آمد پا به صفحه اش بگذارم، گمان می کردم دلم خسته تر از آن است که اندوه یک رفته دیگر را هم بر او تلنبار کنم. ولی طاقت نیاورد،تا به خودم آمدم دلم پرکشیده بود و آمده بود سراغ محمد. شروع می کنم به خواندن نوشته ها و پست هایش، عجب حال و هوایی داشته این پسر. وقتی می رسم به ویدیویی که گذاشته بوده از صحنه تیر خوردن یک جوان مصری توسط مزدوران مبارک دیگر اشک امانم نمی دهد جلوتر بروم ، حالا دلم هم جرات بالاتر رفتن ندارد.
انگار محمد آخر قصه را دیده بود چون زیر همان ویدیو نوشته “البته به ما نمیرسنا ((” نمی فهمم منظورش به جوانان مصری است که به پای او نمیرسیدند یا قصاوت و سنگدلی مزدوران ولایت را مقایسه کرده با همتایان مصریشان.کم کم رفته بود در نقش همان نوجوان مصری، شروع کرده بود به دعوت برای راهپیمایی ۲۵ بهمن با ادبیاتی خواستنی: “سبزیا بیان تو!! تو نه!! فقط اونایی که سبزن!! یا می خوان باشن!”. و معلوم بود که خودش هم سبز سبز است، حتی اگر عکسش را هم با دعوت سبز ۲۵ بهمن عوض نکرده بود باز هم نوشته هایش سبز بودنش را فریاد میزدند.
حالا با ولع بیشتری نوشته هایش را می خوانم، چند روز بیشتر به راهپیمایی نمانده و محمد نوشته که دیکتاتورها، چه شتری و چه موتوری، رفتنی هستند. محمد باور داشت که شاه رفتنی است، اگر بخواهیم و او خواسته بود. نوشته بود که بعد از تونس و مصر نوبت دیکتاتور ایران است که برود و رفته بود تا در خیابان هم همین ها را فریاد بزند ولی امانش ندادند عمله های دیکتاتور. آخر گمان کرده بودند با خاموش کردن صدای محمدها و صانع ها رهبرشان ماندنی می شود غافل از اینکه این صدای محمدهاست که ماندگار می شود. انگار به همین زودی فراموش کرده بودند که “ندا” هم با گلوی پرخون خود بلند تر از هر فریادی رسوایی کودتاگران را فریاد زد.
محمد گفته بود که می آید برای ایران و دعوت کرده بود از همه دوستانش که آنها هم بیایند، و سر قرارش هم ماند. برای ایران آمد و برای ایران ماندگار شد. اینبار اما دعوتش را نه فقط ۲۱۲ دوست فیس بوکی اش، که تمام ایران شنیدند.
آخرین جمله اش را که می خوانم، تنم به لرزه می افتد. دیگر دلم هم همراهم نیست، انگار یخ زده ام. فهمیده بودم که این پسر موجودی استثنایی است ولی باورم نمی شد که چنین رابطه ای با خدای خود داشته باشد. آخرین جمله اش را چندین بار می خوانم و اینبار حتی سعی هم نمیکنم جلوی اشکهایم را بگیرم. حالا مطمئن شده ام که محمد آخر قصه را دیده بود. محمد روی دیوارش نوشته است: “خدایا ایستاده مردن را نصبیم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته ام!”
انتقال برخی بازداشت‌شدگان ۲۵ بهمن به بازداشتگاه کهریزک
ندای سبز آزادی از بازگشایی دوباره بازداشتگاه کهریزک بعد از دستگیری‌های گسترده در راهپیمایی ۲۵ بهمن خبر داد و نوشت:سه نفر از صاحبان و کارکنان یک فروشگاه در حوالی میدان انقلاب که روز ۲۵ بهمن پس از ضرب و جرح شدید توسط نیروهای انتظامی بازداشت شده بودند شب گذشته آزاد شدند. این افراد اظهار داشته‌اند که پس از بازداشت به زندان کهریزک منتقل شده بوده اند و از آنجا آزاد شده اند.
این سایت احتمال داده که انتقال دوباره بازداشت‌شدگان به کهریزک پس از افتضاحی که ماموران حکومتی سال گذشته در این بازداشتگاه به بار آوردند و دست‌کم چهار کشته بر جای گذاشت، به دلیل تعداد زیاد بازداشت‌شدگان باشد که در زندان‌های رسمی، جای کافی برای آنها نیست؛ و به همین خاطر هم سریعا آزاد شده‌اند.چندی پیش هم برخی منابع از بازگشایی بازداشتگاه کهریزک تحت عنوان “سروش ۱۱۱″ خبر داده بودند.
کارگردان و مستند ساز در تظاهرات ۲۵ بهمن ماه بازداشت شد
, مهدی شریفیان، مستندساز در تظاهرات ۲۵ بهمن ماه بازداشت شده است.به گزارش ندای سبز آزادی، وی در حالی که در راهپیمایی مردمی ۲۵ بهمن ماه شرکت کرده بود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و متعاقبا به مکان نامعلومی منتقل شد. گفتنی است علی رقم پیگیری های خانواده وی تا کنون هیچ خبری از مهدی شریفیان به دست نیامده است.مهدی شریفیان، مستند ساز و کارگردان، در سریال عملیات ۱۲۵ و تله فیلم یازده دقیقه و سی‌ثانیه به کارگردانی بهروز افخمی، دستیار اول و برنامه‌ریز بوده و در بعضی از فیلم‌های اخیر افخمی نیز به عنوان بازیگر حضور داشته است.مستند "خوابگرد و شهر آشنا" که هر شب از شبکه‌ی چهارم صدا و سیما پخش می‌شد به کارگردانی او بوده است. از دیگر کارهای او می‌توان به دستیاری مستندهای "یک تجربه" اشاره کرد
در جلسه محرمانه کمیسیون امنیت ملی مطرح شد: تظاهرکنندگان 25 بهمن بیش از یک میلیون نفر بوده اند
در نشست محرمانه روز 26 بهمن ماه که در کمیسیون امنیت ملی مجلس برگزار شده است، شمار تظاهرکنندگان روز 25 بهمن در تهران بیش از یک میلیون نفر تخمین زده شده است.
به گزارش ندای سبز آزادی، یک منبع موثق در گفتگو با خبرنگار ما ضمن اعلام این مطلب گفت: " این جلسه با حضور مقامات عالی رتبه امنیتی و پلیس برگزار شد و اضطراب و سراسیمگی حضار در آن موج می زد.کارشناسان مسائل اجتماعی در ایران بر این باورند که اعلام حضور بیش از یک میلیون نفر در تظاهرات روز 25 بهمن توسط سران امنیتی نظام معنا و مفهومی جز بالاتر بودن رقم واقعی حضور آنان ندارد.برخی گمانه زنی ها از حضور 2 میلیونی مردم در این روز حکایت دارند.
این در حالیست که فضای رسانه ای در کشور به شدت ضد جنبش سبز است و حضور ماموران پلیس و امنیتی در روز 25 بهمن در خیابانهای تهران و دیگر شهرهای ایران بی سابقه گزارش شده است.در عین حال برخی منابع نزدیک به ندای سبز آزادی عنوان کرده اند که آیت الله خامنه ای در نشستی که با سران نظامی و امنیتی و وزیر اطلاعات داشته به شدت از دروغگویی آنان نسبت به مرگ جنبش سبز اعتراض و انتقاد کرده است.
« …یادم باشد دهه هفتادی‌ها را، دهه هشتادی‌ها را و دهه نودی‌ها که از بهار امسال آغاز خواهند شد را قضاوت نکنم
سه سال پیش بود، در همین وبلاگ‌ستان خودمان. دهه شصتی‌ها را نقد می‌کردند و دهه «شستی» می‌خواندن‌شان. از بی‌هویتی‌ دهه شستی‌ها می‌گفتند و از بی‌آرمانی‌شان. ازین‌که باری‌به‌هرجهت‌اند. خدایگان و غول و قهرمان ندارند و علی‌موتوری و چه‌گوارا و فیدل‌کاسترو را نمی‌شناسند.
راست می‌گفتند. ما این‌طور آدم‌هایی بودیم، هستیم. خودم را می‌گویم. در زندگی‌ام اسطوره‌ای ندارم. به جز مادرم کسی قهرمان‌ام نیست. خودِ پارسال پیرارسال‌ام را اگر بیاورید جلویم بنشانید ممکن است نشناسم‌اش. سالی دو سه بار دیدگاه‌هایم عوض می‌شوند، علایق و سلایق‌ام هم. به هیچ‌ کدام‌شان نچسبیده‌ام و روی هیچ‌کدام اصرار و پافشاری ندارم. هرجا عیب کنند ول‌شان می‌کنم و می‌روم، شانه بالا می‌‌اندازم و می‌گویم خب.
بعد ارجاع‌مان می‌دادند به فیلم‌های کیمیایی و ‌فرمان‌آرا. که دهه‌شصتی‌های سناریوهاشان بی‌قید بودند و یلخی و یواش. دهه بیستی نبودند که تیزی بکشند و برای رفیق جان بدهند و دهه سی-‌چهلی نبودند که جبهه بروند و دهه پنجاهی هم نبودند که طعم کمیته و بمب‌باران و موشک‌باران را چشیده باشند. دهه شصتی بودند و همه چیز را به مسخره می‌گرفتند.
بد هم نمی‌گفتند. خود من دو-سه فیلم آخر کیمیایی را پاک ریشخند کرده‌ام. خاک‌آشنا را که می‌دیدم تمام وقت با بغل دستی‌ام پوزخند ردوبدل می‌کردم و می‌خندیدم. من هر چیزی که آدمیزاد به اختیار انتخاب کرده را برای مسخره کردن مجاز می‌دانم. خط قرمز من برای مسخره کردن فقط مشخصات ِ ذاتی، غیرقابل‌کنترل و ارثی آدم‌هاست.
سه سال پیش در سکوت می‌آمدم، مضمحل کردن دهه شصتی‌ها را می‌خواندم و می‌رفتم. امروز عشق‌ام کشیده جواب بدهم. دهه شصتی کینه‌ای بدجنس‌ای که من‌ام، صبر کردم تا امروز برسد. به اوین سری بزنید. دسته‌دسته دهه شصتی دربند دارد. به باغ‌فردوس کرمانشاه سربزنید. به قطعه‌ی‌ دویست‌وپنجاه‌وهفت بهشت‌زهرا سربزنید. گوش‌تاگوش دهه شصتی‌ خوابیده است. از متولد شصت هست تا متولد شصت‌ونه. چه جورش را می‌خواهید؟ همه قلم‌اش را داریم. خوشگل و خندان و رقصان داریم. بلند بالا و چشم‌ابرومشکی داریم. تنبورنواز داریم. دانشجو داریم. دیپلمه داریم. کارگر هم داریم. تا خرداد هشتادوهشت همه زنده بوده‌اند. بعد یکی یکی مرده‌اند. دانه به دانه. گلوله خورده‌اند یا چاقو و باتوم نمی‌دانم. فقط می‌دانم یک روز به خیابان رفته‌اند و هرگز برنگشته‌اند. می‌دانم وصیت‌نامه در جیب‌شان نگذاشته بودند و پلاک بر گردن‌شان نینداخته بودند. گفتم که، از نسل بی‌آرمان‌ها بوده‌اند. برای مردن نرفته‌ بودند، برای زندگی کردن رفته بودند. همین است که عوض ِ وصیت‌نامه صفحه‌ی فیس‌بوک می‌ماند ازشان.
آخ. آخ هم‌نسلی عزیز بی‌ادعای من. که عوض چه‌گوارا و فیدل‌کاسترو فن ِ دیوید‌بکهام بودی و انریکو و باباشاه و لولک‌وبولک. از دیشب نشسته‌ام صفحه‌ی فیس‌بوک‌ات را ورق می‌زنم. گریه امان‌ام نمی‌دهد
اوباما؛ دوست و دشمن بشنوند: جهان در حال تغییر است
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا روز گذشته در یک کنفرانس مطبوعاتی در کاخ سفید در باره رویدادهای منطقه به سئوالات خبرنگاران پاسخ گفت. وی در مورد مصر اظهار داشت، مسلم است که کارهای زیادی در این کشور باقیمانده، ولی در مسیر درستی قدم برداشته شده است. وضعیت مصر روی سایر کشورهای منطقه تأثیر خواهد داشت. سیاست دولت من این است که با اکثر آمریکاییهایی که درباره این منطقه نگرانند، بحث و گفتگو کنم. کشورهای منطقه با هم فرق می‌کنند. هرکدام سنتهای خود را دارند. آمریکا نمی‌تواند به آنها دیکته کند که جامعه خود را چگونه اداره کنند، ولی پرنسیبهای مشخص جهانی وجود دارد که ما به آنها وفاداریم. یکی از این پرنسیبها این است که ما به خشونت به‌ عنوان اهرمی برای اعمال زور و کنترل اعتقاد نداریم. به نظر ما مهم است که در همه تظاهراتهایی که در سراسر منطقه دیده‌ایم، دولتها باید به تظاهرکنندگان، با مسالمت برخورد کنند. دومین اصلی که ما به آن اعتقاد قوی داریم این است که هر کس حق بیان عقیده دارد، حق آزادی بیان، آزادی تشکیل اجتماع دارد که به او اجازه می‌دهد اختلافات خود را با دولت در میان گذاشته و طی مدتی بتوانند به خواسته خود برسد. ما به متحدینمان در منطقه یک پیام قوی فرستادیم که به نمونه مصر نگاه کنند. همان طوری که به نمونه ایران نگاه کنند. طنز قضیه برای من این بود که رژیم ایران برای رویدادهای مصر جشن گرفت، در حالی که درست بر خلاف آن‌ چه در مصر اتفاق افتاد، در کشور خود عمل کرد و کسانی را که به ‌طور مسالمت‌آمیز می‌خواستند اظهار عقیده کنند، به ضرب گلوله کشتند و کتک زدند.
سئؤال خبرنگار: در مورد ایران آیا می ‌توانید درباره ناآرامی در ایران بیشتر صحبت کنید، و پیام شما به مردم ایران چیست؟ در حالی که دولت شما به ‌خاطر این ‌که در جریان وقایع پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ در ایران موضع قاطعی نگرفت، مورد سرزنش قرار گرفته است؟
اوباما: اول در مورد ایران؛ ما تصریح کرده‌ایم که آن‌چه در مصر واقعی بود، باید در ایران هم واقعی باشد. یعنی این‌که مردم باید بتوانند عقاید و شکایات خود را آزادانه بیان کنند و خواستار یک دولت پاسخگو باشند. ولی آن‌چه فرق می‌کند، واکنش رژیم ایران است. یعنی به سوی مردم شلیک می‌کند، آنها را کتک می‌زند و دستگیرشان می‌کند. امید و انتظار من این است که بتوانیم شاهد آن باشیم که مردم ایران شجاعت این را داشته باشند که خواسته های خود را برای آزادی بیان کنند و ادامه دهند. با فهم این، باید گفت که آمریکا نمی‌تواند آن‌چه را که در نهایت در ایران اتفاق می‌افتد، دیکته کند، همان طوری که نمی‌تواند در مورد مصر دیکته کند. این کشورها مستقل هستند و باید تصمیمشان را خودشان بگیرند. ما تنها می‌توانیم به آنهایی که خواستار زندگی بهتر هستند، حمایت اخلاقی بکنیم. البته ما نگران ثبات کل منطقه هستیم. کشورها با هم فرق می‌کنند. پیامی که ما به دوست و دشمن به‌ طور یکسان، حتی قبل از تظاهرات مصر فرستادیم، این بود که جهان در حال تغییر است. شما نسل جوان و پرتحرکی در خاورمیانه دارید، که خواستار امکان و فرصتهای بیشتری است. دیگر نمی‌ توان قدرت را از طریق زور و اجبار به ‌دست آورد. با امکانات ارتباطی که هم اکنون وجود دارد، مردم همدیگر را پیدا می کنند و برای تعییر جمع می ‌شوند و یک فشار اخلاقی وارد می ‌کنند. همین هم هست که حمایت بین ‌المللی جلب می‌کند، همین هم هست که حمایت داخلی جلب می ‌کند و می‌ تواند به تغییر بیانجامد.
حاشیه های جذابتر از متن در سفر عبدالله گل به تهران
نفیسه کوهنورد
در حالیکه گل و احمدی نژاد از نظامیان سان می دیدند، در بخش دیگری از شهر نظامیان با تظاهرکنندگان مقابله می کردند
سفر عبدالله گل، رئیس جمهوری ترکیه، به تهران و دیدار او با رهبران جمهوری اسلامی با حاشیه هایی همراه بوده که خبرنگاران همراه او آنها را به عنوان حاشیه های سفر در رسانه های ترکیه منعکس کرده اند.
"تهران – ساعت های دور از دنیا " عنوانی است که چنگیز چاندار، ستون نویس روزنامه حریت و از خبرنگاران همراه عبدالله گل در سفر به ایران، برای گزارش امروز خود برگزیده و در آن، از محدودیت های فراوان اینترنتی، مسدود بودن بسیاری از سایت ها و عدم دسترسی به رسانه های خبری در هتلش در ایران گله کرده است.
چنگیز چاندار تنها روزنامه نگاری نیست که بیشترین بخش نوشته هایش را به جای پوشش دیدارها و تحلیل اهمیت اولین سفر رسمی آقای گل به ایران، در مقام ریاست جمهوری ترکیه، به توصیف مصیبت های حاشیه این مسافرت چهار روزه اختصاص داده است.تقریبا همه خبرنگارانی که با عبدالله گل به ایران رفته اند، همین رویکرد را داشته اند زیرا این بار برای آنان و رسانه هایشان، حاشیه این سفر سیاسی بسیار مهمتر و جذاب تر از متن بود.
اگرچه همزمانی سفر آقای گل به تهران با روز ولنتاین، یا جشن عشاق، بهانه کافی به خبرنگاران ترک داده بود تا در مورد روابط رو به رشد ایران و ترکیه به مزاح و شوخی های نهان و آشکار بپردازند، وقتی پای هیات ترکیه ای به تهران رسید این شوخی ها به سوال هایی جدی و حساس برای رسانه ها بدل شد، سوال هایی درباره اینکه این رابطه دوستانه که هر روز نزدیکتر و نزدیکتر به نظر می رسد، تا کجا می تواند پیش برود؟ حتی یکی از خبرنگاران در فیس بوک خود نوشت:" باید ببینیم چشم عشق ترکیه به ایران کور است یا نه؟"
طرح این سوال ها همه از آنجا ناشی می شد که حال و هوای "روز عشاق"، که روز آغاز دیدارهای رسمی عبدالله گل بود، با تمام دنیا فرق داشت و این تفاوت را خبرنگاران ترک که گویا هتل محل اقامتشان در بلوار کشاورز قرار داشت، به سادگی می دیدند و حس می کردند.البته به گفته بسیاری از این روزنامه نگاران، همه تلاش مقام های ایران این بود که تا حد ممکن همراهان آقای گل به هر وسیله سریعتر به محل دیدارهای رسمی در کاخ سعد آباد منتقل شوند تا شاید کمتر شاهد فضای متفاوت ولنتیاین در روز تظاهرات اعتراضی در تهران باشد، اما به نظر می رسد همان چند ساعت اول صبح برای تجربه این فضای متفاوت کافی بوده است.
به گفته بسیاری از این روزنامه نگاران، همه تلاش مقام های ایران این بود که تا حد ممکن همراهان آقای گل به هر وسیله سریعتر به محل دیدارهای رسمی در کاخ سعد آباد منتقل شوند تا شاید کمتر شاهد فضای متفاوت ولنتیاین در روز تظاهرات اعتراضی در تهران باشد، اما به نظر می رسد همان چند ساعت اول صبح برای تجربه این فضای متفاوت کافی بوده است.
آقای چاندار در این باره نوشته است: "صبح خیلی از ماها کنجکاوانه به سوی خیابان طالقانی و انقلاب حرکت کردیم همه جا از بلوار کشاوز گرفته تا سایر چهارراه ها و میادین سر راهمان، پر بود از موتور سوارانی که 'بسیج' خوانده می شوند؛ روی هر موتور دو نفر نشسته بودند و مدام در طول خیابان ها ویراژ می دادند. نیروهای انتظامی نیز مثل آنکه منتظر یک حمله باشند، همه جا موانع بتنی چیده بودند و تعداد بی شماری از آنها که زره بر تن داشتند، شانه به شانه در سر هر تقاطع ایستاده بودند" تهران آن روز آشفته بود و درست زمانی که آقایان گل و احمدی نژاد پس از اجرای سرودهای ملی دو کشور، برای چندمین بار در برابر دوربین ها یکدیگر را این بار مقابل دوربین ها گرم در آغوش می کشیدند و دست در کمر یکدیگر، روی فرش قرمز از برابر نظامیانی که مارش می نواختند، گام بر می داشتند، در خیابان های دیگر تهران، نظامیان دیگری برای مقابله با تظاهرکنندگان مخالف دولت، از این سو به آن سو حرکت می کردند.اگرچه در تصاویری که عکاسان از شروع این دیدار صمیمانه ثبت کردند هیچ اثری از التهاب موجود در پایتخت ایران مشاهده نمی شود، در هیات میهمان کسانی سهم خود را از کارزار دریافت کردند، رویدادی که به جای آن روز، امروز به روزنامه های ترکیه درز کرده است.
مامور طرفدار اردوغان و کتک خوردن راننده مقام ترک
داستان از این قرار است که حدود ساعت دو یا سه بعد از ظهر روز دوشنبه، "مصطفی ایسن"، مدیر دفتر ریاست جمهوری ترکیه، همراه "محمد تلکی اوغلو "، نماینده مجلس این کشور، به یک کتابفروشی داخل پاساژ روبروی دانشگاه تهران می روند تا هم آقای ایسن، که قبلا بارها به عنوان استاد دانشگاه به ایران سفر کرده، خاطره زنده کند و هم نگاهی به کتاب ها بیاندازند، و شاید هم از فضای ملتهب آن روز هم برآوردی داشته باشند.
به گفته خبرنگاران، گل نظر خود در مورد لزوم توجه به خواست مردم را در گوش رهبران ایران نجوا کرد. اما چند دقیقه بعد، چند مامور نیروی انتظامی وارد کتابفروشی می شوند و از آنها می خواهند هر چه زودتر آنجا را ترک کنند، و وقتی آقای ایسن کارت دیپلماتیک حاکی از عضویت در هیات سیاسی ترکیه را نشان می دهد، یکی از سربازان به زبان ترکی آذربایجانی می گوید: "نترسید نترسید ما ' طیبچی' هستیم، که منظور طرفداری از رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه بوده است."
این مامور ایرانی سپس گفته است "برای امنیت خودتان باید اینجا را ترک کنید چون راننده تان هم حالش خوب نیست"، که البته واقعیت هم داشت زیرا وقتی ناخواسته خود را در میان مردمی می یابد که از دست بسیج و نیروی انتظامی می گریختند، سهم خود را از ضربه های باتوم لباس شخصی ها دریافت می کند.با وجود اینکه ضربات باتوم با توضیح اینکه چه کسی است، متوقف می شود، به گواه روزنامه نگارانی که امروز این خبر را منتشر کرده اند، صورت راننده چنان کبود شده بود که امکان نداشت ماجرای کتک خوردنش از دید دیگر اعضای هیات همراه آقای گل پنهان نگاه داشته شود.
جالب آنکه به نوشته آقای چاندار، در همان اثنا کتابفروش هم به مهمانانش توضیح می داده است که شنیده رییس جمهوری ترکیه از دولت ایران خواسته است مجوز برگزاری تظاهرات را صادر کند و آقای احمدی نژاد هم قبول کرده است، خبری که در همان ساعات اولیه روز دوشنبه در برخی از سایت های فارسی هم به سرعت منتشر شد و با گذشت یکی دو ساعت، وزارت کشور آن را تکذیب کرد. با اینهمه، آنگونه که رسانه های ترکیه نوشته اند، این خبر به طور کلی عاری از حقیقت هم نبود.
حقایق تلخ از زبان دوست؟
روز دوشنبه که این خبر سایت به سایت می چرخید، من هم کوشیدم از صحت یا سقم آن سر در آورم. بعد از چندین بار گرفتن شماره تلفن خبرنگاران شبکه های خبری ترکیه که همراه آقای گل به تهران رفته بودند، موفق شدم با سه نفر از آنان صحبت کنم اما همگی گوشزد کردند که امکان ندارد رییس جمهوری ترکیه تا این حد در جریان یک سفر رسمی در مسایل ایران دخالت کند.این توضیح قابل قبول به نظر می رسید به ویژه اینکه مقامات ترکیه در قبال وقایع پس از انتخابات ایران سکوت کرده و حتی همان روز اول پس از انتخابات، به محمود احمدی نژاد تبریک گفته بودند.
احمد داوود اغلو، وزیر خارجه ترکیه هم در مصاحبه ای مطبوعاتی در پاسخ به سئوال یکی از خبرنگاران درباره زد و خورد میان نیروی انتظامی با تظاهرکنندگان ایرانی، آن را مساله داخلی خواند و با اشاره به میزان چشمگیر مشارکت مردم در انتخابات، اظهار داشت که انتخابات در فضایی سالم برگزار شده است.
احتمالا دعوت جنبش سبز از عبدالله گل برای شرکت در تظاهرات به گوش او رسیده بود
با این حال ظاهرا مقطعی که دیدار اخیر رهبران ترکیه در آن صورت می گرفت از یک طرف، و مشاهدات مشاوران عبدالله گل و خبرنگاران همراهش، از طرف دیگر، دست به دست هم داد تا به رغم همه ابراز صمیمیت ها و برادری ها در این سفر، میهمان ترک اندکی هم لب به انتقاد از میزبان باز کند.
سفر آقای گل درست پس از رویدادهای خارق العاده اخیر در خاورمیانه صورت می گرفت: سقوط دولت حسنی مبارک در مصر در پی سماجت مردمی که هجده روز میدان تحریر قاهره را ترک نکردند تا به مرادشان رسیدند و رئیس جمهوری را از پایتخت راندند.دز این ماجرا، ترکیه برخلاف موضع خود در مورد تظاهر کنندگان مخالف دولت ایران، تصمیم گرفت در "مسایل داخلی "مهمترین کشور عربی منطقه، یعنی مصر دخالت کند و بی مهابا خود را در صف اول کشورهای حامی مخالفان آقای مبارک قرار دهد.
حتی رجب طیب اردوغان، نخست وزیر، در سخنانی در اولین روزهای تظاهرات قاهره، آشکارا از حسنی مبارک خواست تا به ندای مردم خود گوش دهد و هرچه زودتر قدرت را رها کند و به این ترتیب، ترکیه بار دیگر خود را به عنوان بازیگری که هر روز بیش از پیش درصحنه خاورمیانه می درخشد، مطرح کرد، البته این بار در نقش حامی حرکت های دموکراسی خواهانه در منطقه.
همین موضعگیری کافی بود تا این سوال مطرح شود "که خوب در باره ایران چه؟" و دقیقا به این دلیل بود که همه رسانه های ترکیه در روز نخست دیدار آقای گل در انتظار نشسته بودند تا ببینند آیا دولت این کشور در نظر دارد "سیاست یک بام و دوهوا"در پیش بگیرد و یا اینکه، لااقل در لفافه و با این توجیه که "دوست حقیقت تلخ را می گوید"، آقای گل در نظر دارد آن حقایق تلخ را در گوش همتای ایرانی خود نجوا کند؟و گویا چنین هم شده است. جایی دور از چشم رسانه ها، عبدالله گل با اشاره به برگزاری آزادانه تظاهرات ضددولتی مختلف در ترکیه، تلویحا به آقای احمدی نژاد پیشنهاد کرده که این "حق"را برای مخالفانش بپذیرد، و این موضوعی بود که پریشب، در راه اصفهان، با رسانه های ترکیه در میان گذاشته شد و امروز هم در بیشتر روزنامه های پر تیراژ این کشور انتشار یافت.
پیامهای لازم
البته اگر خبر حرف درگوشی آقای گل با آقای احمدی نژاد به روزنامه ها هم کشیده نمی شد، باز هم اظهارات رئیس جمهوری ترکیه در مصاحبه مطبوعاتی مشترک با رئیس جمهوری ایران درباره تحولات منطقه، پیام های لازم را برای میزبان در بر داشت.رییس جمهوری ترکیه در پاسخ به سوال خبرنگار ایرانی در مورد بیداری اسلامی در مصر و تونس گفت: "در این عصر که عصر رسانه ها و ارتباطات است، همه از یکدیگر خبر دارند، خواسته های مردم در چنین زمانی بسیار واقعگرایانه است و حکام منطقه باید به این خواسته ها گوش کنند و گامهای لازم را برای اصلاحات بردارند، و اگر چنین نکنند، مردم به زور، مطالباتشان را مطرح می کنند. "همین از کار افتادن اینترنت کافی بود تا هیات همراه عبدالله گل به دلهره میزبان از آنچه در جریان بود پی ببرند
خبرنگار عضو هیات همراه رئیس جمهوری ترکیه
عبدالله گل که در پشت میزی سرتاسر تزیین شده با شاخه های گل در کنار آقای احمدی نژاد نشسته بود، در این جواب به هیچوجه به مصر و تونس اشاره نکرد بلکه همه حکام منطقه را خطاب قرارداد، رفتاری که بسیاری از رسانه های ترکیه بلافاصله برای تفسیر آن از ضرب المثل ترکی "دخترم به تو می گویم، عروسم تو بشنو" استفاده کردند، که معادل فارسی آن می شود: به در بگو تا دیوار بشنود.
مهم تر اینکه آقای گل درست زمانی به این سوال جواب می داد که معترضان ایرانی، کمی آنسوتر، خواسته ها و آرزوهایشان را در قالب شعارهای مختلف فریاد می زدند، در حالی که اینترنت و شبکه تلفن همراه در ایران از کار افتاده یا بسیار کند شده بود و کانالهای خبری ترک، که خبرنگارانشان را برای پوشش این سفر مهم روانه تهران کرده بودند، به سختی می توانستند گزارش های آنان را دریافت کنند.
به گفته خبرنگار ان تی وی، همین از کار افتادن اینترنت کافی بود تا هیات همراه عبدالله گل به دلهره میزبان از آنچه در جریان بود پی ببرند.چنگیز چاندار در مورد اظهارات آقای گل نوشته است:" همه فهمیدیم که روی صحبت عبدالله گل با کیست، باید ساده لوح بود یا خود را به آن راه زد تا نفهمید که آقای احمدی نژاد هم متوجه این موضوع شده است."
در واقع به نظر می رسد آقای گل سعی داشت به منتقدان بین المللی و داخلی خود نشان دهد که اگرچه ترکیه و ایران کم کم به لطف حضور دولت اسلامگرا و به واسطه میانجیگری های آنکارا در پرونده هسته ای، و البته روابط رو به گسترش سیاسی و اقتصادی، کم کم به "رفقای جون در جونی" یکدیگر تبدیل می شوند، این احساسات هنوز به حدی نرسیده که چشم ترکیه را کور کند و بر واقعیات ببندد.البته شاید اگر نبود فریادهای الله اکبر شب اول اقامت مهمانان ترک در تهران، که به گفته خبرنگاران در هتل های محل اقامت آنها هم شنیده می شد، و اگر به گوش آقای گل نمی رسید که نمایندگان جنبش سبز از او دعوت کرده اند تا به تظاهرات حمایت از مردم مصر و تونس بپیوندد، و از همه مهمتر، اگر ترکیه تصمیم نمی گرفت سراسیمه جامه رهبری حرکت های دموکراسی خواهانه منطقه را بر تن کند و خود را در برابر چشمهای پرسشگر جهان قرار دهد، باز هم وقایع ایران در حد همان "مسایل داخلی" قابل اغماض باقی می ماند.
اقتصاد ایران و تناقضی بنام سپاه پاسداران
سپاه پاسداران در آغاز برای دفاع از انقلاب اسلامی تشکیل شد. در دوران محمود احمدی نژاد، قرارگاه‌ها و بنیادهای وابسته به سپاه تبدیل به یک قدرت اقتصادی شدند، اما این وضعیت تناقض‌هائی را به اقتصاد ایران تحمیل کرده است.سپاه پاسداران که پس از انقلاب بعنوان بازوی مسلح جمهوری اسلامی برای دفاع از آن تشکیل شده بود، پس از جنگ با تشویق هاشمی رفسنجانی وارد روند بازسازی شد. این ورود اما در نهایت به تسخیر بخش اعظم اقتصاد ایران توسط سپاه منجر شد.
تملک، فقط بخشی از واقعیت اقتصادی است
سپاه پاسداران بسیاری از فعالیت‌های خود را تحت پوشش بنیادهای مختلف انجام می دهد. بسیاری اعتقاد دارند که قدرتمندترین شاخه سپاه، قرارگاه‌ خاتم الانبیا است. این قرارگاه امروز با داشتن بیش از ۸۱۲ شرکت ثبت شده در داخل یا خارج ایران و ۱۷۰۰ قرارداد دولتی، تبدیل به یک غول اقتصادی در عرصه‌ها‌ی مختلف اقتصاد ایران شده است.اما تملک شرکت‌ها و یا کسب قراردادهای دولتی تنها بخشی از واقعیت اقتصادی است. بخش دیگر آن، مدیریت درست، سوددهی و اجرای موفق و با کیفیت قراردادهاست.
علی آلفونه، متخصص مسائل سپاه پاسداران در گفت‌وگو با دویچه وله می‌گوید:«در خود سپاه پاسداران هم سردرگمی در مورد اولویت‌ها وجود دارد. اولویت نخست این نهاد بیشتر کردن درآمد شرکت‌های سپاه است یا تامین و ایجاد امنیت. این خودش یک تناقض اساسی برای این نهاد است. بعضی از شرکت‌های سپاه در مناطق دور افتاده، از جمله کردستان و سیستان و بلوچستان هیچکدام برای سپاه درآمدی ندارند. اما اگر سپاه این شرکت‌ها را تعطیل کند، باعث ناامنی، بیکاری و مشکلات محلی در این استان‌ها خواهد شد.»
سپاه قادر به حل تناقض‌ها نیست
سپاه پاسداران با حضور فعال و گسترده در بازار بورس بخش قابل توجهی از صنایع مادر اعم از بانک‌ها و واحد‌های عظیم تولیدی را نیز در اختیار گرفته است. آیا هدف تنها کنترل شاهرگ‌های اقتصادی توسط یک ارگان نظامی و تامین منافع آن است؟علی آلفونه به دویچه وله می‌گوید:« حتی سیاست‌های سپاه پاسداران در بازار بورس تهران مشخص نیست. آیا شرکت‌های خریداری شده باید در کوتاه مدت متعلق به سپاه باشند، یا در دراز مدت؟ آیا سپاه مسئولیت مدیریت این شرکت‌ها را می‌خواهد برعهده بگیرد و یا اینکه این شرکت‌ها را در بازار بورس به بهای نازل خریده‌اند و در آینده علاقمند به فروش آن هستند. آیا سپاه پاسداران امکان مدیریت یک شرکت پیچیده‌ای همچون شرکت مخابرات را دارد و یا فقط قصد آن این بود که در کوتاه مدت پول به جیب بزند؟ این مشکلات حل نشدنی هستند و هنوز هم سپاه جواب درستی برای حل این مشکلات و تناقضات ندارد.»
دگردیسی از نوع روسی اما با یک تفاوت
اقتصاد دانان روند خصوصی سازی در ایران را با روند آن در روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی مقایسه می‌کنند، با این تفاوت که در روسیه، افرادی به واسطه نزدیکی با محافل سیاسی و امنیتی از خصوصی سازی بهره بردند.در ایران اما این ارگان‌ها و نهادها هستند که در حال بهره بردن از روند خصوصی سازی هستند. علی آلفونه می‌گوید:« در دوران آقای یلتسین ما برآمدن یک نوع اقتصاد بیمار را مشاهده کردیم که نه یک نظم سوسیالیستی بود که دولت مالکیت شرکت‌ها را داشته باشد و نه یک نظام سرمایه‌داری که شرکت‌های خصوصی بازیگران اصلی باشند، بلکه اشخاصی از طریق روابط خودشان با نهادهای امنیتی به تملک شرکت‌ها دسترسی یافتند. فرق کار در ایران این بود که به‌جای تملک این شرکت‌ها توسط اشخاص حقیقی و حقوقی، نهادها مالک شرکت‌ها شدند و این یک نوع اقتصاد بیمار است، چون که این نهادها در آینده موفق به اداره این شرکت‌ها نخواهند شد.»
تناقض سردار – مدیر
برای تعریف پدیده‌های متناقض گاهی نیاز به واژگان ترکیبی و متناقض است. از دل تناقض فعالیت‌های اقتصادی یک ارگان نظامی، به ناچار واژه متناقض سردار- مدیر بیرون می‌زند.در حال حاضر سپاه به عنوان مجری پروژه‌های عمرانی بخش عمده‌ای از پیمانکاری در بخش‌های راه آهن، سد‌سازی، نفت و گاز، تونل و مترو، خطوط انتقال آب و ساخت مخازن نفت و گاز را از وزارت خانه‌هایی را برعهده گرفته که وزرا و مسئولان عالی رتبه آنها سرداران سپاه هستند.
معلوم نیست تناقض حاکم بر سردار بودن که یک واژه نظامی است و مدیر بودن که یک واژه اقتصادی است، چگونه حل خواهد شد. آیا اقتصاد ایران بسوی نظامی شدن پیش می‌رود و یا اینکه بالاخره زمانی عقل اقتصادی بر عقل نظامی غلبه می‌کند؟ و البته هنوز بهائی که مردم و اقتصاد ایران برای آن می‌پردازد قابل برآورد نیست.
محمود صالحی
تحریریه: مهیندخت مصباح

חלק 2

حالا بیش از هر زمان دیگر لزوم خبررسانی برای جنبش وجود دارد. با پرینت و توزيع روزنامه و خبر، به انتشار اخبار در فضاي واقعی کمک کنيم . اگر صدای ما از اين فضای مجازی خارج نشود فعاليت های ما با يک بازی کامپيوتری تفاوتی نخواهد داشت. لطفاً پیش از فرستادن برای دیگران آدرس فرستنده قبلی را پاک کرده و آدرسهای جدید را در بی‌سی‌سی قرار دهید.
دانشگاه در اشغال نظامیان، شهید بر دوش قاتلان
کلمه – گروه سیاسی: اگرچه از دیروز پیش‌بینی می‌شد که تشییع پیکر پاک شهید صانع ژاله، با سازماندهی بسیج دانشجویی به یک برنامه نیمه‌رسمی و بی‌هویت تبدیل شود، اما هیچ‌یک از استادان و دانشجویانی که امروز در یکی از سالن‌های دانشگاه هنر محبوس شده بودند، تصور هم نمی‌کردند که دانشگاه اینگونه زیر چکمه نظامیان قرار گیرد و کوچکترین تحرک دانشجویان و دوستان شهید ژاله نیز با تهدید اسلحه و توهین و در مواردی ضرب و شتم از سوی لباس‌شخصی‌ها روبه‌رو شود.
به گزارش خبرنگار کلمه، شاید خیال دانشجویان این بود که دست‌کم حرمت تشییع جنازه‌ی شهید را نگه می‌دارند و در این روز، دست به حرمت‌شکنی دوباره از دانشگاه و دانشجو نمی‌زنند و از خشونت و کتک‌کاری و استفاده از گاز اشک‌آور دست برمی‌دارند.
اما این خیال وقتی کاملا نقش بر آب شد که آنها دیدند سردار علی فضلی و سردار همدانی، بی‌هیچ پرده‌پوشی و البته با اضطراب و نگرانی از واکنش احتمالی دانشجویان، در محوطه‌ی دانشگاه حضور یافته و در حال هدایت نیروهای خود هستند.
دانشجویان همچنین دیدند که بلندگو در اختیار حسین الله کرم، چهره شناخته شده و سابقه‌دار گروههای فشار، قرار گرفته تا به توهین و فحاشی و شعاردهی علیه موسوی، کروبی، هاشمی و خاتمی بپردازد.
گزارش خبرنگار کلمه از دانشگاه هنز حاکی است که از اولین ساعات صبح امروز – چهارشنبه ۲۷ بهمن – بیش از ۵۰۰ اتوبوس با آرمهای سپاه، وزارت دفاع، نیروی انتظامی و دانشگاه امام حسین، نظامیان لباس شخصی و نیروهای بسیجی را در اطراف چهارراه ولیعصر تهران پیاده کردند و این افراد به طور منظم و سازمان‌یافته در محوطه‌ی دانشگاه هنر و اطراف آن مستقر شدند.
حجم پوسترها و تراکت‌هایی که نیروهای شبه نظامی و بسیجی با مضمون‌های جهت‌دار و دروغین برای این برنامه تهیه کرده بود، به حدی زیاد بود که خبرنگار کلمه تعداد آنها را حدود ۵۰ هزار برگ تخمین زده و طبق مشاهدات او، بسیاری از بسته‌های این اقلام تبلیغاتی، باز نشده در کنار خیابان رها شده بود.
همچنین برای جلوگیری از حضور دانشجویان و اساتید دانشگاه هنر در تشییع جنازه دانشجوی شهید این دانشگاه، نیروهای شبه نظامی و بسیج تعداد قابل توجهی از آنها را در سالن کاربردی دانشگاه محبوس کرده بودند و گروهی از بسیجیان نیز در برابر آنها صف کشیده و شعار می‌دادند و در تلاش برای تحریک دانشجویان و ایجاد درگیری بودند.
تشییع جنازه‌ی شهید ژاله، در نهایت با تدارکات و تمهیدات گسترده‌ی نهادهای نظامی و امنیتی، از چهارراه ولیعصر به سمت دانشگاه تهران برگزار شد و هرگونه تحرک سبزها در این مسیر نیز با برخوردهای تند و خشن لباس‌شخصی‌ها و نیروهای امنیتی روبه‌رو شد.
این برخوردها به حدی بود که خبرگزاری فارس هم نتوانست وجود آن را پنهان کند. این خبرگزاری وابسته به نهادهای نظامی، با دروغ‌پردازی‌های متداول رسانه‌های اقتداگرا، نوشت: “چند تن از دختران منتسب به جریان فتنه نیز در حالی که موهای خود را سبزرنگ کرده بودند قصد اخلال در تشییع جنازه شهید ژاله را داشتند که با واکنش مردم و دانشجویان مواجه شده و محل تشییع را ترک کردند.”
تابناک هم به شیوه‌ی دیگر رسانه‌های اقتدارگرا، نوشت: “تعداد معدودی از هواداران جریان فتنه و خائن به آرمان های نظام و انقلاب، با دانشجویان شرکت کننده در تشییع جنازه شهید «صانع ژاله» درگیر شدند و از سوی دیگر دانشجویان شرکت کننده در این مراسم با شعار علیه موسوی و کروبی اغتشاشات روز دوشنبه را محکوم می‌کنند.”
آینده هم گزارش داد که “برخی دانشجویان دانشگاه هنر که ظاهر متفاوتی با میهمانان داشتند، با پرس و جوی انتظامات برنامه مواجه می شدند.”
بدین ترتیب برنامه‌ریزی نظامیان برای دزدیدن هویت این شهید و تشییع او با تدابیر شدید امنیتی، به انجام رسید. اما شاید تنها قسمت ماجرا که در این برنامه‌ریزی به آن توجه نشده بود، این بود که شهید صانع ژاله، اهل تسنن بوده است و تعیین ابوترابی برای نماز خواندن بر پیکر او، به همان اندازه بی‌تناسب است که بسیجی بودن او و ادعای ترورش توسط کسی غیر از نیروهای شبه نظامی.
اما ظاهرا نبود تناسب، چندان برای عوامل کودتا اثری ندارد، چرا که هدف آنها رجزخوانی‌های بعدی‌شان درباره برخورد با سران جنبش سبز و تهدید به تحصن و .. بود که تا ساعت نگارش این گزارش، همچنان ادامه دارد.
همچنین گزارش‌هایی از دستگیری تعدادی از دانشجویان و مردم نیز وجود دارد که هنزو تایید نشده است.
با شعار "كروبي موسوي ننگ به نيرنگتان، خون جوانان ما مي‌چكد از چنگتان "
پيكر شهيد محمد مختاري تشييع شد (مختاری هم مصادره شد)
خبرگزاري فارس: پيكر دومين شهيد اغتشاشات اخير بر روي دستان مردم انقلابي كشورمان تشييع شد.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، پيكر شهيد محمد مختاري از ديگر كشته‌شدگان حوادث اخير به دست عوامل منافقين لحظاتي پيش در دستان جمعي از مردم انقلابي كشورمان از مقابل منزل اين شهيد واقع در شرق تهران تشييع شد.
شركت‌كنندگان در اين مراسم تشييع، شعارهاي "كروبي موسوي مرگ به نيرنگتان، خون جوانان ما مي‌چكد از چنگتان "، "لعن علي عدوك ياحسين، كروبي و خاتمي و ميرحسين "، "مرگ بر موسوي "، "مرگ بر كروبي "، "مرگ بر منافق "، "الله اكبر "، و "لا اله الا الله " سر مي‌دادند.
شهيد محمد مختاري22 ساله فرزند اسماعيل روز 25 بهمن در اثر تيراندازي عوامل منافقين به شدت زخمي شده و پس از انتقال به بيمارستان به درجه شهادت نائل شد.
تجمع غيرقانوني فتنه‌گران، عناصر منافقين، سلطنت‌طلبان و اراذل و اوباش در برخي خيابان‌هاي شهر تهران در روز 25 بهمن موجب بروز اغتشاشاتي شد كه با حضور به‌هنگام مردم، فتنه‌گران و ديگر عوامل مزدور مجبور به ترك صحنه شدند.
بازداشت دکتر علی‌ اکبر علیزاد و دست‌کم هفت دانشجوی دانشگاه هنر در جریان تشییع پیکر صانع ژاله
کمیته گزارشگران حقوق بشر – در پی حمله امروز نیرو‌های امنیتی و نیروی شبه نظامی بسیج به دانشگاه هنر یکی از اساتید این دانشگاه و دست‌کم هفت دانشجو بازداشت شده‌اند. دکتر علی اکبر علیزاد، مدیر گروه سینمای دانشگاه هنر ساعتی پیش توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

فتانه رهقی (دانشجوی تئاتر)، فراز سرابی، عنایت صحرایی، علی صدیقی، مهرداد میرزایی، محمد طیب طاهر (دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر) و فراز فشارکی هفت دانشجوی این دانشگاه نیز توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده‌اند.
پیکر صانع ژاله، دانشجوی جان باخته در جریان اعتراضات مردمی صبح امروز توسط ماموران دولتی و اعضای تشکل شبه نظامی بسیج از دانشگاه هنر تا دانشگاه تهران تشییع شد. وی که در جریان تظاهرات 25 بهمن ماه به ضرب گلوله‌ی نیروی انتظامی جان باخت متولد 1363 شهرستان پاوه و ورودی نیمه‌ی دوم بهمن سال ۸۷ دانشگاه هنر، رشته‌ی نمایش بود و در ترم جدید، وی پس از انتخاب گرایش، ادبیات نمایشی می‌خواند.
تشییع پیکر این دانشجو در حالی انجام پذیرفت که حضور پرشمار نیروهای امنیتی و یگان ویژه در مسیر تشییع کاملاً مشهود بود. نیز اعضای تشکل شبه نظامی بسیج با حضور در دانشگاه هنر اقدام به سر دادن شعارهای تحریک و توهین‌آمیز نمودند که با اعتراض دانشجویان مواجه شد. پس از آن اعضای بسیج با باتوم و شوک الکتریکی به دانشجویان حمله کردند و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
بازداشت منصور نصیری کاشانی وعلی اکبر پورفتح الله از اساتید دانشگاه
جرس: در ادامه بازداشتهای اخیر، دکتر منصور نصیری کاشانی استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران و دکتر علی اکبر پورفتح الله استاد دانشگاه تربیت مدرس از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران نیز بازداشت شدند.
به گزارش رسیده به جرس، این انجمن از جمله گروههای فعال عضو جبهه اصلاحات و از حامیان مهندس موسوی است، اعضای این انجمن اخیرا با خاتمی دیدار و بر پیگیری مطالبات و شرایط مطرح شده از سوی وی برای برون رفت از بحران حاد سیاسی در کشور تاکید کردند.
گفته می شود بازداشت این دو نفر به این علت بوده است که آنان به نمایندگی از طرف جامعه پزشکی به خانواده های زندانیان سیاسی رسیدگی می کرده اند تا در نبود عزیز در بندشان رنج کمتری بر آنها تحمیل شود.
گفتنی است این دو استاد دانشگاه پس از انتخابات سال گذشته به همراه بیش از صد استاد دانشگاه در بیانیه ای ضمن اعتراض به رفتارهای ناشایست و خشن با معترضین به نتیجه انتخابات بر شناسایی و محاکمه عاملان و آمران فجایع حوادث اخیر تاکید کردند.
بازداشت حداقل ۱۶ نفر از دانشجویان دانشگاه شریف
در پی بازداشت گسترده دانشجویان و فعالین سیاسی در روزهای اخیر، حداقل ۱۶ نفر از دانشجویان دانشگاه شریف بازداشت شده اند.
به گزارش دانشجو نیوز، از این دانشجویان که بعد از تظاهرات ۲۵ بهمن ماه در ایران بازداشت شده اند در حال حاضر خبری در دست نیست.
امین مهدوی، شقایق حیرانی، فرزانه کرمی، پوریا نادری، سامان فرحت، محمد نراقی، محمد سلحشور، عارف بلندنظر و سیاوش جباریان نه نفر از دانشجویان دانشگاه شریف هستند که شب ۲۵ بهمن دستگیر شده اند. شیما وزوایی، دیگر دانشجوی این دانشگاه نیز روز گذشته و در پی مراجعه ماموران امنیتی به محل کارش، دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل شد.
همچنین روز گذشته مامورین امنیتی و حراست تمام درهای دانشگاه شریف را بستند و دانشجویان را مجبور به تردد از در اصلی کردند که در این بین حداقل ۶ دانشجوی دیگر به نامهای نادر رضایی، علی اکبر محمد زاده، جواد سوهانکار، علی مرشدلو، امیر هوشنگ نوایی و محمد افخمی دستگیر شدند.
نادر رضایی از اعضای شورای صنفی دانشگاه و ۵ نفر دیگر هم از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه شریف بوده اند.
طرح صریح درخواست 'اعدام' موسوی و کروبی
تلویزیون ایران امروز تصاویر شعار دادن تعدادی از نمایندگان را نشان داد که خواستار اعدام میرحسین کروبی و مهدی کروبی بودند
با گذشت یک روز از تظاهرات ۲۵ بهمن، طیف گسترده‌ای از مسئولان حکومتی ایران نسبت به این تظاهرات واکنش نشان داده و برخی خواستار "اعدام" میرحسین موسوی و مهدی کروبی شده‌اند.
همزمان، عده‌ای از محافظه کاران محمد خاتمی رئیس جمهوری پیشین را مورد انتقاد شدید قرار داده و تعدادی نیز به اکبر هاشمی رفسنجانی هشدار داده‌اند که باید هر چه سریع‌تر به مرز بندی با رهبران اصلاح طلب بپردازد.
در روز ۲۵ بهمن، در تهران و تعدادی از شهرهای ایران، ده‌ها هزار نفر از معترضان به انجام تظاهرات علیه حکومت ایران پرداختند، که صد‌ها نفر از آن‌ها توسط ماموران امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند یا بازداشت شدند.
این تظاهرات بعد از آن صورت گرفت که میرحسین موسوی و مهدی کروبی، با انتشار نامه مشترکی به وزارت کشور، از قصد خود برای دعوت از مردم به راهپیمایی در روز ۲۵ بهمن، برای ابراز همبستگی با مردم مصر و تونس خبر دادند.
سران فتنه "محارب" هستند
به گزارش خبرگزاری فارس، امروز سید احمد خاتمی عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران گفته است که "سران فتنه مصداق بارز باغی و محارب هستند و حکم آن‌ها در فقه اسلامی روشن است."
سران فتنه مصداق بارز باغی و محارب هستند و حکم آن‌ها در فقه اسلامی روشن است
احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران
در فقه شیعه، برای "باغی" – قیام کننده علیه حاکم عادل – و "محارب" – کسی که علیه حکومت اسلامی دست به سلاح می‌برد – مجازات اعدام تعیین شده است.
احمد خاتمی با ابراز تاسف از "به شهادت رسیدن یکی از جوانان بسیجی به دست منافقین"، میرحسین موسوی و مهدی کروبی را "شریک در خون این شهید" معرفی کرده و شایسته اشد مجازات دانسته است.
"جوان بسیجی" مورد اشاره امام جمعه موقت تهران، ظاهرا صانع ژاله دانشجوی کرد دانشگاه هنر تهران است که در روز ۲۵ بهمن بر اثر شلیک گلوله کشته شده و رسانه‌های دولتی، او را یک بسیجی طرفدار حکومت معرفی کرده‌اند.
این در حالی است که سایت سحام نیوز منتسب به مهدی کروبی، صانع ژاله را از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه هنر دانسته است که از جمله تشکل‌های دانشجویی منتقد دولت محسوب می‌شود.
همین سایت، عکسی از آقای ژاله را در دیدار اعضای انجمن اسلامی دانشگاه هنر با آیت الله حسینعلی منتظری مرجع تقلید منتقد حکومت به چاپ رسانده است که در آذرماه ۱۳۸۸ درگذشت.
با وجود این، امروز ۲۳۳ نفر از نمایندگان مجلس بیانیه‌ای را در محکومیت تظاهرات روز گذشته منتشر کردند که در بخشی از آن، مسئولیت "شهادت یک دانشجوی بسیجی و سایر خسارت‌های وارده" متوجه مهدی کروبی و میرحسین موسوی دانسته و تاکید شده بود: "کاسه صبر ملت از مدارا در برابر این آقایان لبریز شده است و همگان خواستار اشد مجازات آن‌ها هستند."
ما نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستار محاکمه و اشد مجازات موسوی و کروبی به جرم افساد فی الارض و اقدام علیه امنیت ملی کشور هستیم
پارچه نصب شده بر دیوار مجلس از سوی تعدادی از نمایندگان
در واکنشی دیگر علیه رهبران اصلاح طلبان منتقد، امروز تلویزیون جمهوری اسلامی تصاویری بی‌سابقه از تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی را به نمایش گذاشت که شعارهایی چون "موسوی و کروبی اعدام باید گردند" و "مرگ بر خاتمی" سر می‌دادند.
واحد مرکزی خبر صدا و سیما نیز گزارش کرد که عده‌ای نمایندگان مجلس، پارچه ای را بر دیوار جایگاه هیات رئیسه نصب کرده‌اند که روی آن نوشته شده است: "ما نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستار محاکمه و اشد مجازات موسوی و کروبی به جرم افساد فی الارض و اقدام علیه امنیت ملی کشور هستیم".
"افساد فی الارض" -فساد بر روی زمین – از جمله جرایم ذکر شده در قانون مجازات اسلامی ایران محسوب می‌شود که برای آن مجازات اعدام در نظر گرفته شده است.
به علاوه، خبرگزاری مهر اظهارات محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام را به چاپ رسانده که تاکید کرده است: "موسوی و کروبی نمی‌فهمند که در این حوادث، عمله‌ای بیش نیستند و مورد سوءاستفاده آمریکا و همه بدخواهان قرار گرفته‌اند".
وی افزوده است: "حوادث روز گذشته من را به یاد این ماجرا انداخت که حضرت امام آن زمان به جبهه ملی که در اعتراض به لایحه قصاص راهپیمایی کرده بودند، هشدار دادند که اگر تا انتهای روز ابراز پشیمانی نکنند، مرتد هستند و طبق حکم اسلام با آن‌ها برخورد خواهد شد."
در فقه سنتی، برای افراد "مرتد" – مسلمانانی که از اسلام خارج شوند – مجازات اعدام پیش بینی شده است.
در واکنشی جداگانه، احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی امروز گفته است که "فراخوان تظاهرات از سوی آمریکا، انگلیس و اسرائیل خط دهی می‌شد و با سران فتنه تماس گرفته بودند".
محمد کوثری نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم به خبرگزاری فارس گفته است که "تردیدی در ارتباط بین میرحسین موسوی با سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی وجود ندارد".
تردیدی در ارتباط بین میرحسین موسوی با سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی وجود ندارد
محمد کوثری، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس
خبرگزاری دولتی ایران، ایرنا، امروز همچنین اظهارات محمد امامی کاشانی امام جمعه موقت تهران، غلامعلی حدادعادل رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس و تعدادی از نمایندگان جناح اکثریت مجلس را به چاپ رسانده که تظاهرات ۲۵ بهمن را محکوم کرده و گروهی از آنان نیز خواستار برخورد با میرحسین موسوی و مهدی کروبی شده‌اند.
حسن ملک‌محمدی، حسین نجابت، احد خیری، محمدعلی رضایی، طیبه صفایی، سلمان ذاکر، فرهاد تجری، کاظم موسوی، صمد فدایی، جلال یحیی‌زاده، شهباز حسنپور، صفر عیسی‌زاده از جمله نمایندگانی هستند که در این ارتباط، با ایرنا مصاحبه کرده‌اند.
تحصن در مقابل قوه قضائیه برای برخورد با "سران فتنه"
در اقدامی همزمان علیه رهبران اصلاح طلبان مخالف دولت، امروز خبرگزاری ایرنا از تحصن عده‌ای از مدافعان حکومت در مقابل ساختمان دادگستری تهران با درخواست "محاکمه هر چه سریع‌تر سران فتنه" خبر داد.
بر اساس گزارش ایرنا، متحصنین تصمیم دارند تا هنگام "محاکمه سران فتنه" به تحصن خود ادامه دهند.
خبرگزاری فارس نوشته است که در قم نیز، فردا قرار است عده‌ای از "طلاب حوزه‌های علمیه" با برگزاری تجمعی تظاهرات ۲۵ بهمن را محکوم کنند.
به گزارش این خبرگزاری برای برگزاری این تجمع، دروس حوزه‌های علمیه تعطیل خواهد شد.
غلامحسین محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور و سخنگوی دستگاه قضایی، امروز از "برخورد سریع و قاطع با مسببان اصلی اتفاقات روز دوشنبه" خبر داده اما توضیح بیشتری در مورد چگونگی این برخورد نداده است.
افزایش فشار بر هاشمی رفسنجانی
عده‌ای از محافظه کارانی که تظاهرات ۲۵ بهمن را محکوم کرده‌اند، در اظهارات خود همچنین به بیان انتقادات مستقیم یا غیر مستقیم علیه کسانی پرداخته‌اند که "بصیرت" کافی را در مقابل مخالفان حکومت ندارند یا در مقابل آن‌ها سکوت می‌کنند.
ملت ایران شما را جزو حامیان فتنه ۸۸ می‌داند… اگر شما چنین نظری ندارید فرصت را از دست ندهید و به سرعت از موسوی و کروبی فتنه‌گر و محارب که حقشان اعدام در ملاء عام است اعلام برائت کنید
جعفر شجونی دبیرکل جامعه وعاظ، خطاب به اکبر هاشمی رفسنجانی
در همین ارتباط، ایرنا گزارش کرده که در هنگام قرائت بیانیه ۲۳۳ نماینده مجلس در مورد تجمعات دیروز تهران و شهرستان‌ها، عده‌ای از نمایندگان علاوه بر محکوم کردن آقایان موسوی، کروبی و خاتمی، شعار "هاشمی هاشمی، بصیرت بصیرت" سر داده‌اند.
این شعار در شرایطی داده شده که در قسمتی از بیانیه نمایندگان، از کسانی که "تاکنون موضع صریح در برابر موسوی و کروبی نگرفته‌اند" خواسته شده با صراحت از آن‌ها "اعلام بیزاری کنند".
در اظهار نظری مشابه، سید احمد خاتمی عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان خطاب از "سکوت کنندگان در برابر سران فتنه" خواسته است صریحا "از سران فتنه برائت بجویند".
در همین ارتباط، جعفر شجونی دبیرکل تشکل محافظه کار "جامعه وعاظ" با انتشار نامه‌ای سرگشاده به اکبر هاشمی رفسنجانی، با تاکید بر اینکه "موسوی و کروبی بدون امید به همراهی هاشمی رفسنجانی جرأت جسارت به ارزش‌های ملت ایران را نداشته و ندارند"، از وی خواسته است تا «آخرین فرصت خود را برای اعلام برائت از موسوی و کروبی از دست ندهد".
وی خطاب به رئیس مجلس خبرگان نوشته است: "ملت ایران شما را جزو حامیان فتنه ۸۸ می‌داند… اگر شما چنین نظری ندارید فرصت را از دست ندهید و به سرعت از موسوی و کروبی فتنه‌گر و محارب که حقشان اعدام در ملاء عام است اعلام برائت کنید."
گفتگوی کلمه با سجاد رضایی، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه هنر/شهید ژاله عضو انجمن اسلامی، فعال در ستاد میرحسین و هوادار آیت الله منتظری بود
کلمه ـ آزاده افروز : صانع ژاله دانشجوی کرد سنی که مظلومانه در راهپیمایی ۲۵ بهمن ماه به شهادت رسید امروز با تبلیغات گسترده خبرگزاری های دولتی و صداو سیما به عنوان دانشجوی بسیجی معرفی شد. اما چه زود دروغشان برملا شد. همچنین با انتشار گسترده عکس صانع ژاله در دیدار با مرحوم فقید آیت منتظری در سایت ها و صفحات فیس بوک نیرنگ شان بی ثمر ماند.
صالح ژاله دانشجوی ۲۶ ساله ادبیات نمایشی و عضو انجمن اسلامی دانشگاه هنر و از فعالان ستاد دانشجویی مهندس موسوی در زمان انتخابات بود. در گفتگو با سجاد رضایی ، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه هنر و از دوستان نزدیک صانع ژاله درباره او می پرسیم تا این شهید را بیشتر بشناسیم.
رضایی درباره دیدگاه سیاسی شهید ژاله با تاکید می گوید: او طرفدار انقلاب و نظام و طرفدار اصلاح تدریجی نظام بود. او به هیچ وجه دیدگاه رادیکالیستی نداشت. بسیجی هم نبود. رضایی همچنین درباره دیدار با آیت الله منتظری می گوید این دیدار یکماه قبل از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ انجام شد و قرار بود نظر ایشان را درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات و کاندیدای مطلوب جویا شویم و شهید ژاله عضو انجمن اسلامی و همراه ما در این دیدار بود. گفتگوی کلمه با رضایی دبیر انجمن اسلامی دانشگاه هنر را بخوانید.
درباره آقای صانع ژاله بفرمایید؟ ورودی چه سالی بودند؟
ایشان دانشجوی رشته تئاتر اهل شهرستان پاوه کرمانشاه بودند. ورودی سال ۸۷ بودند و به تازگی هم گرایش ادبیات نمایشی را انتخاب کرده بود. ایشان از همان سال نخست ورودشان به دانشگاه هنر عضو انجمن اسلامی شدند. قبل از انتخابات ما دیداری با آیت الله منتظری داشتیم که آقای ژاله هم در آن دیدار حضور داشتند.
این دیدار دقیقا چه تاریخی بود؟ و علت آن چه بود؟
این دیدار دقیقا یک ماه قبل از انتخابات ۲۲ خرداد بود. انجمن اسلامی برنامه دیدار با مراجع در آستانه انتخابات داشت که آن روز خدمت مرحوم آیت الله منتظری رسیدیم تا نظر ایشان را شرکت در انتخابات و کاندیداها جویا شویم و اینکه آیا رای بدهیم یا نه.
آقای ژاله همینطور در ستاد مهندس موسوی هم با ما همراه بود و در برنامه سخنرانی آقای مهندس موسوی در دانشگاه هنر که من مسئول برگزاریش بودم، بسیار به ما کمک می کرد.
این ستاد حمایت از مهندس موسوی در انجمن اسلامی دانشگاه هنر بود؟
خیر. ما عضو ستاد مرکزی دانشجویی مهندس موسوی بودیم که البته در دانشگاه هنر هم به طور مستقل فعالیت میکردیم
با این حساب اینکه گفته میشود ایشان سابقه فعالیت سیاسی نداشته، درست نبوده ؟
ایشان عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی و چهره شناخته شده فعال دانشجویی نبوده اند اما به عنوان یک عضو عادی انجمن اسلامی در نصب و پخش پلاکاردهای مهندس موسوی بسیار کمک می کرد و مثل بسیاری از دانشجویان دانشگاه هنر در دوران انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ فعال تر از زمان های معمول شده بود.
با توجه به اهل سنت و کرد بودند آیا دیدگاه های سیاسی خاصی را دنبال می کردند؟
خیر به هیچ وجه. من شنیدم متاسفانه تلویزیون کومله ادعاهای را درباره شهید ژاله مطرح کردند که من قویا اینها را تکذیب می کنم. ایشان به هیچ وجه اهل کومله یا گروه های جدایی طلب دیگر نبود. ایشان طرفدار اصلاح تدریجی نظام بود. ایشان به هیچ وجه دیدگاه رادیکالیستی نداشت. بسیجی هم نبود. اگر قبل از دانشگاه بسیجی بوده من خبر ندارم اما در طول دوران دانشجویی به هیچ وجه عضو بسیج نبود.
درباره علائق و روحیات ایشان بفرمایید آیا در فضای مجازی فعال بودن وبلاگ یا فیس بوک داشتند؟
تازگی ها یک صفحه فیس بوک باز کرد اما هنوز فعالش نکرده بود و لیست دوستانش خیلی کم بود. بیشتر اهل مطالعه بود. یکشنبه ها پای ثابت جلسات نمایش نامه خوانی ها بود. به ادبیات بسیار علاقمند بود. عاشق هملت و مکبث بود. او دیوانه تئاتر و عاشق چخوف بود. در عرصه فکری و ادبی دانشجوی فعالی بود. متن های ادبی اش در کلاس های نمایش نامه خوانی بسیار زیبا و مورد توجه همکلاسی هایش بود. نه اهل دعوا بود و نه هیچ . موقع انتخابات در چهارچوب نظام وظیفه خودش را انجام داد و برای حمایت مهندس موسوی فعالیت کرد.
درباره دیروز ۲۵ بهمن بگویید. آخرین بار چه کسانی ایشان را دیدند. چه ساعتی در خیابان بودند؟
من از بچه ها شنیدم ظاهرا ساعت ۶ عصر از خوابگاه میره بیرون و میگه زود بر می گردم. دوستانش گفتند آخر شب یک نفر ناشناس به موبایل یکی از دوستان ژاله تلفن کرد و گفت من این گوشی موبایل را با یک کاپشن پیدا کردم، بیاید ببرید. اما بچه ها شک میکنند و میگویند با پیک موتوری بفرست ما پولش را میدهیم . اما طرف تلفن را قطع میکند و دیگه تماس نمیگیره. چند ساعت بعدش یکی از بچه های نهاد نمایندگی زنگ میزنه که شنیده که ظاهرا ژاله بازداشت شده است. اما اون هم توضیح نمیده از کجا و چطور این رو فهمیده. تا اینکه صبح دیدیم خبرگزاری فارس نامش را منتشر کرده و گفته شهید شده است. و این خبر در دانشگاه به سرعت می پیچد. ما هم در خبرگزاری فارس و رجانیوز فهمیدیم دوستمون صانع شهید شده است.
ایشان در کدام خوابگاه زندگی می کردند؟ آیا هم اتاقی های ایشان از ماجرا اطلاع پیدا کردند؟
در خوابگاه شهید ره ساز چهار راه ولیعصر دانشگاه هنر زندگی میکردند ولی ظاهرا سر جمالزاده مضروب شده اند. چون آقایی که زنگ زد که موبایل و کاپشن را پیدا کرده گفت سرجمالزاده اینها را پیدا کرده است. در خبرگزاری ها گفتند که گلوله خورده است اما ما چیز دقیق تری نمیدانیم. هم اتاقی هایش برای تعطیلات بین ترم شهرستان بودند و اصلا در خوابگاه نبودند.
الان خبرگزاری های دولتی و صدا و سیما اعلام کردند که ایشان بسیجی بوده است و شهادت ایشان را به گونه ای دیگر جلوه داده، نظر شما درباره آن چیست؟
آفتاب آمد دلیل آفتاب. چه چیزی محکم تر از اینکه ایشان با مرحوم آیت الله منتظری دیدار داشته است و این عکس را بگذارید کنار عکس اون کارت بسیجی، مردم خودشان حقیقت را خواهند فهمید. شاید در دوران قبل از دانشگاه بسیجی بوده، زمانی که بسیجی بودن ارزش و اعتبار داشت. من هم یک زمانی عضو فعال بسیج بودم . اما دلیل نمیشود که فردا من را هم به نام بسیجی جا بزنند. ما زمانی در بسیج بودیم که در در نزد مردم احترام و ارزش داشت.
برنامه انجمن اسلامی برای فردا- ۲۷ بهمن- چیست؟ قرار هست در تشیع جنازه شهید ژاله حاضر شوید؟
بیانیه صادر شده است که فردا در مراسم قرائت خواهد شد و منتشر میشود. تا مردم بدانند که ما دوست و همرزم مان را تنها نگذاشتیم.
احتمالا هواداران جنبش سبز بخواهند که در تشیع جنازه فردا شرکت کنند. پیام تان برای آنها چیست؟
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او – آن نور موسی عمرانم آرزوست
حکایت ما حکایت این شعر است. به مهندس موسوی افتخار میکنیم. ما تا آخرش با مهندس هستیم و افتخار می کنیم با نخست وزیر امام باشیم.
خبرگزاری های دولتی به نقل ازبسیج دانشجویی دانشگاه هنر اعلام کرده که تشیع جنازه در محل دانشگاه برگزار میشود. آیا شما از این برنامه اطلاع دارید؟
ما در دانشگاه هنر بسیجی نداریم . شاید بشه ۲۰ نفر با حتی کمتر را به اسم بسیجی پیدا کرد. دانشگاه هنر خوشبختانه زیر بار بسیج نرفته است. اینها هم برنامه خاصی ندارند و به مسئولین نهاد بسیج دانشگاه گفته ایم که دانشجویان ناراحت هستند و شما بی جهت وارد نشوید. من در بازجویی ها به حراست هم همین راگفتم
شما امروز بازجویی شدید؟ علت بازجویی چی بود؟
بله من امروز دو ساعت بازجویی شدم. امروز صبح بعد از انتشار خبر شهادت ژاله تجمعی در دانشگاه هنر داشتیم و من بالای سکو صحبت کردم و اعلام کردم که ایشان عضو انجمن اسلامی بودند و چندین سال عضو انجمن بوده است.
بعد از صحبت از حراست دانشگاه و چند نفر از نیروهای اطلاعات من را احضار و بازجویی کردند و به من فحاشی کردند ولی من سکوت کردم. آنها به من گفتند هیچ تضمینی نیست که اگر از اینجا بیرون بروی دستگیر نشوید پس بهتر ساکت باشی. من نمیخواستم اول مصاحبه هم بکنم بعد اما با این وقاحتی که این نیروهای امنیتی و حراست دانشگاه نشان دادند با خودم گفتم فدای این عزیز. وقتی این مرد جونش را داده من هم افتخار زندانش نصیبم بشود.
ماشالله اوین از آکسفورد هم دانشگاه تر است . این همه استاد برجسته اونجاست. ما که در مقابل آنها چیزی نیستیم. اول بازجویی خیلی فحش های رکیک ناموسی به من داده شد و من حتی باهاشون درگیر و دست به یقه شدم. اما بعد انگار که فیلم شون باشه آرومم کردند و بعد تهدیدم کردند و گفتند ما میدانیم پدرتان اینطوره. در این یکسال بارها به منزل ما زنگ زدند و خانواده من را تهدید کردند. ما جز در چارچوب نظام هیچ کاری نکردیم . فقط پشت سر نخست وزیر امام ایستادیم .
آیا شما با خانواده آقای ژاله صحبت کردید؟
متاسفانه ما هنوز نتونستیم با خانواده شهید ژاله تماس بگیریم و تسلیت بگویم اما گویا خبرگزارهای وابسته به سپاه فعال تر بودند و همه اطلاعات را از طریق پرونده دانشجویی آن عزیز در دست داشتند که اینطور سریع برنامه تلویزیونی هم برایش ساختند.
به جز شما هم دیگر اعضای انجمن اسلامی بازداشت یا بازجویی شدند؟
غیر از من یکی دیگر از دوستان هم بود که مورد بازجویی قرار گرفت.
درباره تجمعی که روز سه شنبه ۲۶ بهمن ماه برگزار شد بگویید. شما در آن تجمع چه گفتید؟
ما در حیاط دانشگاه تهران جمع شدیم. دانشجویان زیادی از دانشکده سینما تئاتر و دانشکده معماری و شهرسازی و دانشکده کاربردی آمده بودند و همگی در مقابل دانشکده کاربردی جمع شدیم و من رفتم بالای سکو و درباره شهید ژاله صحبت کردم و گفتم که ایشان از اعضای انجمن اسلامی بوده و نه بسیج دانشجویی. و اظهار تاسف کردم که چرا هیچ یک از مسئولان دانشگاه در جمع بچه ها نبودند و عکس های دیدار با آیت الله منتظری در قم را بین بچه ها پخش کردیم تا همه حق و باطل را بفهمند . البته آقایان می گوبند فضا غبارآلود است اما ما که غباری نمی بینیم.
گفتید دانشگاه هنر بسیج فعالی ندارد. درباره تشیع جنازه فردا چه میدانید؟ آیا دانشگاه آن را برگزار میکند؟ ایا شما در تشیع شرکت خواهید کرد؟
مراسم فردا را من نمیدونم از طرف چه گروهی برگزار میشود. ظاهرا میخواهند از مقابل دانشگاه هنر ساعت ۸ تشیع جنازه باشد و ما هم به دوستان گفتیم دوست ماست و هرکس تشییع کند ما به آن خواهیم رفت . البته شرایط را می سنجیم. اگر می خواستند ما را به نام عده ای مصادره کنند در دانشگاه خودمان می مانیم و عزاداریمان را آنجا شروع میکنیم . اگر عزاداری ایشان هم مثل جعل کارت بسیج ژاله باشد ما خودمان را جعل نمیکنیم و عزاداری مان را همان ساعت ۸ صبح در دانشگاه هنر میکنیم و برای خون از دست رفته مان اشک می ریزیم . اما قرار است انجمن اسلامی و شورای صنفی ۱۲ تا ۲ ظهر در محوطه دانشکده کاربردی مراسم مستقلی داشته باشد تا یاد این عزیز را گرامی بداریم.
انجمن اسلامی دانشگاه هنر در یکسال اخیر آیا بازداشتی و اخراجی هم داشته است؟
بسیاری از دانشجویان تحت فشار هستند یکی از دوستان ما آقای حسین خانی دو بار بازداشت شد و دو ترم تعلیق و بعد اخراجش کردند. عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی بود. یکی دیگر از دوستان مان اخراج شد و دو تا از دوستان ما از ورود به کارشناسی ارشد منع شد. بعد از مراسم ۱۶ آذر امسال ۶ نفر از دانشجویان دانشگاه هنر بازداشت شده بودند که بعد از دو هفته با وثیقه آزاد شدند. اما هنوز دانشجویان تحت فشار نیروهای حراست دانشگاه هستند.
حرف آخر:
در آخر خطاب به تمام فعالان دانشجویی میگویم. شقاوت این آقایان امنیتی حد و مرزی ندارد .
عامل فشار بر خانواده ژاله : زین الدین انصاری، سردار سپاه
در پی علنی شدن هویت واقعی یکی از شهدای جنبش سبز، "صانع ژاله" دانشجوی کرد و اهل تسنن رشته نمایش دانشگاه هنر تهران، که رسانه های دولتی مدعی بسیجی بودن وی شده اند، خبرهای رسیده به دانشجونیوز حکایت از فشار های گسترده به خانواده ژاله در شهر پاوه کرمانشاه برای قبول مصاحبه علیه جنبش مردم ایران دارد.
بنا بر گزارش دانشجونیوز، زین الدین انصاری سردار سپاه و پسرخاله شهید صانع ژاله عامل اصلی فشار بر خانواده صانع ژاله برای مصاحبه با رسانه‌های دولتی است. سردار زین الدین انصاری که خود نیز روز گذشته در شبکه‌های صدا و سیما بر علیه تظاهرات ۲۵ بهمن ماه مصاحبه کرد، از نیروهای امنیتی شهر پاوه و مسئول حراست سد داریان در نزدیکی شهر پاوه است. مدیریت سد داریان تحت اختیار سپاه پاسدران قرار دارد.
بنابر گزارش یکی از نزدیکان شهید صانع ژاله، تمامی مسئولین بلند پایه شهر پاوه، از جمله امام جمعه، فرماندار، مسئولین انتظامی و امنیتی با حضور در منزل خانواده این شهید، فشار گسترده ای را برای انجام مصاحبه به این خانواده وارد آورده اند.
طبق اخبار واصله، تمامی ارتباطات خانواده شهید ژاله به کنترل نیروهای امنیتی درآمده و راه های ارتباط با این خانواده نیز قطع شده است.
این بار نه در قاهره و تونس بلکه در ایران / مقاله ای از تایمز
تصاویر تظاهرات ۲۵ بهمن ۸۹ تهرانشوک سقوط حسني مبارک روز دوشنبه هم در خاورمیانه طنین انداز شد و این بار نه در مصر بلکه در خاومیانه و ایران. روز دوشنبه صد ها هزار نفر به خیابان هاي ایران رفتند و رهبران این کشور را به یک چالش دموکراتیک کشیدند. هیلاري کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا از معترضان ایراني حمایت کرد و گفت: "ما امیدواریم که مخالفان حکومت و مردم شجاع ایران در خیابان هاي ایران همان فرصت هایي را داشته باشند که همتایان مصري شان داشتند."
از بعد از خداحافطي متحد آمریکا، مبارک، دولت آمریکا دائما از دموکراسي در ایران مي گوید، کمتر از کشورهایي چون یمن و رئیس جمهورش علي عبدالله صالح، حکومت نظامي الجزیره و بحرین که سرانشان از متحدان قدیمي آمریکا بودند.
لازم به گفتن نیست که زماني که دولت اوباما امیدوار بود که ایران دومین کشوري باشد که به دموکراسي مي رسد، حکومت ایران نیز امیدوار بود که حکومت بحرین که میزبان ناوهاي آمریکایي در خلیج فارس است، سقوط کند. هزاران بحریني روز دوشنبه دست به تظاهرات زدند و اعلام کردند که روز سه شنبه "روز خشم" مردم بحرین است و آنها دوباره به خیابان ها باز خواهند گشت. حکومت سني بحرین متحد آمریکا است و ایران از اکثریت 70 درصدي شیعه این کشور حمایت مي کند.
درحالي که کشور هاي منطقه دست به اصلاح حکومت خود زده اند، در مصر و ایران قشر کم درآمد مي توانند نقش تعیین کننده اي داشته باشند. جنبش سبز ایران، قیام کشورهاي مصر و تونس را بهانه کرد تا بعد از یک سال که از آخرین حضور خیاباني این جنبش مي گذشت، بار دیگر به خیابان برود و در پست هایي که مخالفان در فیس بوک مي گذاشتند هدف خود را از برگزاري این راهپیمایي نشان دادن این موضوع مي دانستند که جنبش سبز هنوز زنده است و قصد داشتند که همراهي خود را با مردم مصر و تونس نشان بدهند که دیکتاتور ها را از کشورشان بیرون کردند. در این نوشته ها نه تنها همدردي با مردمي دیده مي شد که در مقابل دیکتاتوري ایستاده اند، بلکه یک اقدام سیاسي هوشمندانه نیز بود، زیرا حکومت ایران هم از رفتن رهبران کشور هاي مصر و تونس که متحد آمریکا بودند، ابراز خوشنودي کرده بودند.
درصفحه فیس بوکي این رویداد راهکار هایي متفاوت از مصر اتخاذ شده بود. بجاي اینکه از مردم دعوت بشود که در یک میدان جمع شوند، از آنها خواسته شده بود در یک مسیر راهپیمایي کنند و از محله خود شروع کنند تا بر تعدادشان افزوده شود و وقتي هسته اولیه تجمع شکل گرفت، به خیابان هاي اصلي بروند. آنها از تجربه معترضان تونسي بهره گرفتند و به مردمي که به راهپیمایي مي رفتند توصیه کردند از کاپشن هاي کلاه دار استفاده کنند و براي مقابله با گاز اشک آور آبلیمو همراه داشته باشند و از در قابلمه بعنوان سپر علیه سنگ و تیر استفاده کنند و به دوربین هاي پلیس، اسپري رنگ بپاشند.
اما جنبش سبز با محدودیت هاي خودش دست و پنجه نرم مي کند. تظاهرات مسالمت آمیز این جنبش باعث مي شود که دولت آن را سرکوب کند. مشکل دیگر اهداف جنبش است: رهبران جنبش که خود از نخبگان حکومت بوده اند، میر حسین موسوي و مهدي کروبي، کاندیدا هاي سابق ریاست جمهوري طرفدار اصلاح نظام هستند نه سرنگوني آن. این هدف ممکن است طرفداراني داشته باشد اما طرفداران طبقه متوسط این جنبش که حاضرند جانشان را در این راه بدهند، شاید تنها هدفشان این نباشد. اما اگر جنبش خواهان پایان دادن به جمهوري اسلامي و حکومت دیني باشد ممکن است منجر به تفرقه در میان مخالفان بشود و نتیجه آن به سود احمدي نژاد باشد.
آنچه مي تواند در این جنبش پویا تغییر ایجاد کند، افزایش مشکلات اقتصادي طبقه کارگر در ایران است بخصوص از زماني که یارانه هاي بنزین برداشته شد و تحریم هاي اقتصادي بین المللي افزایش پیدا کرده است. اگر قیمت مایحتاج زندگي بالا برود این امکان وجود دارد که طبقه کارگر ایران هم به خیابان ها برود و نظام را به چالش بکشد و این محاسبات سیاسي را در ایران تغییر خواهد داد. درست مانند مصر که اعتصابات گسترده کارگران در اوایل هفته گذشته منجر به کناره گیري مبارک شد.

חלק 3
قرار سبزها در صورت دستگیری موسوی یا کروبی
بحث بین سبزها داغ است که در صورت دستگیری موسوی یا کروبی کجا جمع شوند. گویا در نفس بیرون آمدن و محکم ایستادن در برابر این خبط احتمالی شک و بحثی نیست و همگی متفق‌القول هستند که به محض انتشار این خبر از یک منبع موثق (مثلا سایت کلمه) بیرون بریزند. چند نفر به من ایمیل زده‌اند و در شبکه‌های اجتماعی در جریان هستم که جاهایی مثل میدان آزادی، بهارستان، میدان انقلاب، چهارراه فلسطین و میدان ولی‌عصر گزینه‌های احتمالی هستند.
میدان آزادی به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود چون هم بسیار بزرگ است و پرکردن آن مشکل و هم پرت است. یک جای کوچکتر و به همان میزان معروف‌تر بسیار بهتر است. با شناختی که من از تهران دارم میدان ولی عصر را توصیه می‌کنم. کوچکتر است و معروف و قلب تهران محسوب می‌شود. حتی اگر نقشه تهران را اگر چهار تا کنید می‌بیند که مرکزش حولی میدان ولی عصر می‌افتد. نه مثل بهارستان بن بست و خطرناک است و نه مثل میدان آزادی درندشت و دورافتاده. هر کس میدان ولی‌عصر را در دست داشته باشد کل تهران را در مشت گرفته است. از شمال و جنوب و شرق و غرب تهران هم رسیدن به آن آسان است.
ده هزار نفر دور میدان ولی‌عصر به اندازه دویست‌هزار نفر دور آزادی به چشم می‌آید. (به همین خاطر بود احمدی‌نژاد طرفدارانش را ۲۴ خرداد دور میدان ولی عصر جمع کرد.)
میدان ولی عصر-۲۴ خرداد؛ جمعیت به زحمت به ۳۰ هزار نفر می‌رسید ساختمان‌های تجاری و اداری و مسکونی بسیاری دورتادور آن و به فاصله کمی قرار گرفته‌اند که کنترل عکس‌برداری و فیلم‌برداری معترضان را عملا غیر ممکن می‌کنند، بماند که صدها نفر از ساکنان و کارکنان مستقر در آن اماکن کافیست فقط پرده را کمی کنار بزنند و با موبایلشان فیلمبرداری کنند.
به هر حال هرکجا که باشد، سبزها باید هرچه سریع‌تر به توافق برسند و به همه اعلام کنند تا اطلاع‌رسانی شود. کمبود -یا حتی نبود- استراتژیستهایی که بیشتر معترضان آنها را قبول داشته باشند در اینجا بیشتر خودش را نشان می دهد. ولی به هر حال باید فعلا چریکی عمل کرد و با یک رای‌گیری مجازی سریع، محلی را تعیین کرد. البته پیشاپیش باید توافق کرد کسانی که محل‌های دیگری مد نظرشان است به رای اکثریت گردن بگذارند و نه به جاهای دیگر بروند، نه دیگران را دعوت کنند. شرایط فعلی مثل شب عملیات است که درست یا غلط باید یک تصمیم گرفته شود و همه، موافق یا مخالف همان کار را انجام دهند.
اعلامیه شماره دو شورای هماهنگی راه سبز امید/فراخوان مراسم هفتم شهدای ۲۵ بهمن
شورای هماهنگی راه سبز امید باصدور بیانیه ای از مردم ایران دعوت کرد روز یکشنبه، اول اسفندماه، به منظور هفتمین روز شهادت دو شهید تظاهرات ۲۵ بهمن و همچنین بزرگداشت یاد و خاطره سایر شهدای جنبش سبز،در تجمع های تهران و شهرستان شرکت کنند.
متن کامل بیانیه،شورای هماهنگی راه سبز امید به این شرح است:
با عرض تسلیت به مناسبت شهادت دو تن از جوانان مظلوم این مرز و بوم درتظاهرات ۲۵ بهمن و با گرامیداشت خاطره دهها شهید جنبش سبز، از ملت بزرگوار ایران دعوت می شود تا در تجمعات بزرگداشت هفتمین روز شهادت این عزیزان که روز یکشنبه اول اسفندماه ۸۹، ساعت ۳ عصر در تهران و شهرستانهای سراسر کشور برگزار می شود، حضور به هم رسانند.
این حضور پرشکوه در آستانه میلاد مسعود پیامبر رحمت حضرت محمد بن عبدالله(ص) و امام جعفر صادق (ع)، علاوه بر حمایت قاطع از مواضع رهبران جنبش آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی برای ادامه راه دشوار آزادی و کرامت انسان، نشانه اعلام همبستگی با هموطنان کرد در پاسداشت خون این دو عزیز ایرانی شیعه و سنی است که به پای مبارزه با استبداد دینی بر زمین ریخت.
شورای هماهنگی راه سبز امید
به پشت بام ها خواهیم آمد و فریاد مبارزه با دیکتاتور را بلندتر از همیشه سرخواهیم داد
فراخوان جمعی از سایت های سبز برای گرامیداشت شهدای جنبش و دفاع از رهبران سبز
صدای سبزتان آنقدر بلند و رسا بود و انعکاسش چنان لرزه بر اندام استبداد انداخته است، که دستگاه جور اکنون از فرط عصبانیت دست به هر اقدام غیراخلاقی می زند تا شیرینی این پیروزی سبز را بر دهان مردم تلخ نماید
تحول سبز: برخی از سایت های جنبش سبز با صدور فراخوانی از ملت ایران دعوت کرده اند تا فردا شب (‌پنج شنبه ۲۸ بهمن ماه )‌ساعت ۱۰ شب را به پشمت بام ها بیایند و به یاد شهدای ۲۵ بهمن ماه و برای حمایت از رهبران جنبش سبز نوای سبز الله اکبر را سر دهند.
به گزارش تحول سبز متن این بیانیه به شرح زیر میباشد:
سلام بر رهپویان راه سبز امید، که علیرغم سرکوب ها و خشونت های عریان نیروهای سرکوبگر، با حضور سبزتان ۲۵ بهمن را به نقطه عطفی در جنبش مبارزات آزادیخواهانه ایران تبدیل نمودید و در همبستگی با مبارزات مردم منطقه، به عزم خود مبنی بر ایستادگی در برابر ظلم و ستم حکومت های استبدادی تاکیدی دوباره نمودید.
همراهان سبز! صدای سبزتان آنقدر بلند و رسا بود و انعکاسش چنان لرزه بر اندام استبداد انداخته است، که دستگاه جور، به سرکوب های وحشیانه روز ۲۵ بهمن راضی نشده است و اکنون از فرط عصبانیت دست به هر اقدام غیراخلاقی می زند تا شیرینی این پیروزی سبز را بر دهان مردم تلخ نماید.
علیرغم خشونت ورزی آشکار بر علیه مردم، دستگاه تبلیغاتی و دروغ پردازی اقتدارگرایان به تکاپو افتاده و به جای پاسخگویی درباره برخوردهای خشن و غیرمتعارف با مردم معترض، به پروژه نخ نمای مظلوم نمایی و “شهید سازی” و اخیرا “شهید دزدی” پناه آورده اند و شهدای سبزی که سابقه مشخص فعالیت های مبارزاتی دارند از جمله شهید صانع ژاله، را به اسم نیروی بسیجی معرفی می کنند و وقیحانه تر آنکه به جای پذیرفتن مسولیت قتل شهروندان، نمایش دروغین تشیع جنازه آن شهید مظلوم را اجرا می کنند تا برای چهره کریه سرکوب، مشروعیتی کاذب بخرند و در حقانیت جنبش سبز تشکیک ایجاد نمایند.
بی شک، اگر صادقانه رفتار می کردند و اگر از همان روز نخست به جای جعل واقعیت ها، به پیگیرد قضایی قاتلین واقعی نداها و سهرابها پرداخته بودند، و شفافانه به مسایلی چون کوی دانشگاه و سیاهچاله کهریزک رسیدگی نموده بودند، امروز دوباره شاهد شهادت فرزندانی دیگر از فرزندان برومند ایران زمین نبودیم. متاسفانه، پروژه امنیتی-تبلیغاتی مصادره شهدای سبز به همین جا ختم نشده است و در پناه امواج مسموم این پروژه، گسترش بازداشت مبارزین و فعالین سیاسی و همچنین تهدید رهبران سبز از تریبون های رسمی و غیررسمی را نیز در دستور کار خود قرار داده اند. دردناکتر اینکه نمایندگان مجلس، به جای دفاع از حقوق مردم، همنوا با این پروژه های امنیتی، متملقانه به خوش رقصی و مجیزگویی دستگاه قدرت می پردازند.
ورود مجلس به صدور احکام قضایی بر علیه مردم کشور و رهبران سبز، خود بهترین نشانه برای این است که نمایندگان مجلس بیش از آنکه نماینده مردم باشند، دست نشانده و عروسک خیمه شب بازی کودتاگران هستند. این موضوع که مجلس به عنوان نهادی که می بایست مدافع حقوق مردم باشد، اینک همگام با پروژه های سرکوب و همراه با نیروهای اقتدارگرا شده است، خود بهترین گواه بر فساد ساختاری و سیستماتیک و گسترش بیماری لاعلاج استبداد در دستگاه حکومت و بهترین نشانه بر حقانیت جنبش سبز است.
وقتی مجلس که که قرار بود در راس امور و حافظ قانون باشند، حوزه تقنین را چنین به سخره می گیرد و مجلسیان چنین بازیچه عوامل خارج از مجلس می شوند، تکلیف نیروهای خودسری که به تهدید مردم و رهبران سبز گسیل می شوند، معلوم است! متاسفانه ، به دلیل قدرت یافتن نهادهای امنیتی و نظامی و تسلط آنها بر تمامی امور و شئون کشور، شاهد آن هستیم که عقل و درایت از صحنه سیاسی و مدیریت کلان کشور پرکشیده و تعمدا کشور به سمت قهقرا هدایت می شود، حال آنکه اگر اندکی با مردم روادارانه تر برخورد می شد و صدای اعتراضشان شنیده می شد و حکومت به جای سرکوب به وظایف حاکمیتی خودش که در قانون مشخص شده است برمی گشت، اوضاع کشور قطعا اینگونه نمی بود.
رهپویان سبز! ۲۵ بهمن، نمایشی از حضور و حیات فعال جنبش سبز بود، جنبشی که از آغاز شکل گیری اش و علیرغم همه محدودیت ها، هر روز قوی تر و ریشه دارتر شده است و این میسر نگردیده است مگر با حضور هوشمندانه و مسولانه تک تک اعضای جنبش سبز. اکنون نیز، با تکیه بر همان خرد ذاتی جنبش سبز و به جهت اعتراض به همه این انحراف ها و کژرفتاریها، در هر کجا که هستیم به پشت بام ها خواهیم آمد و فریاد مبارزه با دیکتاتور و الله اکبر را بلندتر از همیشه سرخواهیم داد تا بدینوسیله:
۱- پیروزی جنبش سبز در ۲۵ بهمن را دوباره فریاد زنیم
۲- خشونت عریان بکار گرفته شده توسط حکومت را که از یک طرف داعیه همراهی با جنبش های آزادیخواهانه منطقه را دارد و از طرف دیگر جنبش آزادیخواهانه ایران را سرکوب می کند،محکوم نماییم
۳- یاد همه شهیدان سبز از جمله شهیدان صانع ژاله و محمد مختاری را گرامی بداریم و بر عهد خویش برای به ثمر رساندن خون گرانبهایشان تاکید کنیم
۴- یاد زندانیان سیاسی و مبارزین دربند را گرامی بداریم و آزادی آنها را آرزومند شویم
۵- در مقابل تهدیدهای لفظی و عملی اقتدارگرایان و نیروهای تحت امرشان، حمایت قطعی خود از رهبران سبز را اعلام داریم و نسبت به هر گونه اقدام نابخردانه و تعرض به رهبران سبز، هشدار دهیم
۶- اقدامات غیراخلاقی دستگاهها و رسانه های حکومتی در تخطئه حرکت اعتراضی مردم و از جمله اقدام دور از شان نمایندگان مجلس در توهین به مردم و رهبران سبز را محکوم نماییم
وعده ما: پنج شنبه، ۲۸ بهمن ماه ۱۳۸۹مصادف با اولین پنج شنبه شب شهادت شهدای ۲۵ بهمن، ساعت ۱۰ به مدت سه شب
خبر فوری : از وضعیت میرحسین موسوی خبری در دست نیست
خبر فوری : از روز گذشته،سه شنبه 26 بهمن ماه و پس از صدور بیانیه مهندس موسوی در تشکر از حضور گسترده مردم در راهپیمائی 25 بهمن خانه وی در محاصره کامل است و کلیه ارتباطات وی قطع شده است بطوری که حتی فرزندان وی نیز از او و همسرش خانم دکتر رهنورد بی اطلاع هستند. تلفن ثابت او قطع شده است و محافظین وی در پاسخ به خانواده او گفته اند تعدادی مامورین اطلاعات در دفتر آنها مستقر شده و مانع برقراری هرگونه ارتباط با موسوی هستند. دختر مهندس موسوی که شب گذشته برای دیدار با پدر و مادرش عازم خانه آنها بوده است مشاهده کرده است که یک اتومبیل ون بگونه ای در ابتدای کوچه ایستاده است که امکان عبور، حتی بصورت پیاده نیز از کنار آن وجود ندارد. مامورین مستقر در ون در پاسخ به اعتراض او گفته اند که بدستور دادستان تهران مبادرت به حصر مهندس موسوی کرده اند. ماموران آنتن هایی را در اطراف خانه موسوی کار گذاشته اند که عبور امواج مربوط به موبایل را غیر ممکن می نماید. در حالی که بیش از 24 ساعت از حصر موسوی و همسرش در منزل می گذرد هیچ یک از نزدیکان او موفق به هیچ گونه تماسی با آنها نشده اند و حتی مطمئن نیستند که آیا آنها در خانه خود هستند و یا به جای دیگری منتقل شده اند. در این حال نگرانی نسبت به سلامتی این دو رهبر جنبش سبز نیز رو به فزونیست.
کهریزک جدید در مسگر آباد؟
یکی از بازداشتی های بیست و پنج بهمن پیش از آنکه مبایلش را بگیرند با خانواده تماس گرفته و خبر می دهد که خدود 250 نفر از آنها در دبیرستانی در منطقه بلوار کشاورز بازداشت شده اند. پس از مراجعه خانواده که البته بی پاسخ می ماند، یکی از خانواده ها موفق به تعقیب یکی از اتوبوس های حامل بچه ها می شود و آنها را از دبیرستان مذکور تا جایی در حوالی مسگرآباد (در ساعتی بین 2-3 بامداد 26 بهمن) تعقیب می کند و سپس مجبور به اختفا می شود. نه نهاد بازداشت کننده معلوم است و نه کسی پاسخ گوست. پیش از آنکه در مسگرآباد کهریزک دیگری رخ دهد همه را آگاه کنیدا
صادق لاریجانی: آرامش! مصلحت نیست دستگیر شوند/لاریجانی به شکل ضمنی حصر خانگی موسوی و کروبی را تائید کرد
دو روز پس از فضاسازی‌های پرهیاهوی اقتدارگرایان علیه رهبران جنبش سبز، که با شعارهای “مرگ بر” در صحن مجلس و تجمعات غیرقانونی و همراهی پلیس و دستگاههای امنیتی و حاکم کردن فضای خفقان بر حوزه و دانشگاه و جامعه همراه بود، رئیس دستگاه قضایی بار دیگر آب پاکی را روی دست همه‌ی حامیان کودتا ریخت و تاکید کرد که دستگیری موسوی و کروبی هنوز هم “به مصلحت نیست!”
به گزارش کلمه، صادق لاریجانی که پیش از این هم چند بار به صراحت اعلام کرده بود که تشخیص این مصلحت با رهبری و نه هیچ کس دیگری است، این بار هم در حالی که صداوسیما و رسانه‌های دولتی، و وابستگان جناح دولتی در نهادهای امنیتی و حوزوی سنگ تمام گذاشته بودند، از همه‌ی دست‌اندرکاران این فضاسازی‌ها از جمله “نمایندگان مجلس، مسئولان و آحاد ملت انقلابی” تشکر کرد، اما به آنها گفت که: “باید مصلحت نظام را در نظر گرفته و برای محاکمه سران فتنه صبر پیشه کنند.”
به نظر می‌رسد این “به مصلحت نبودن” با حضور گسترده مردم در تهران و شهرهای بزرگ کشور در روز ۲۵ بهمن بی‌ارتباط نباشد؛ که در غیر این صورت، همانطور که بسیاری از سخنگویان جناح اقتدارگرا در این دو روز اعلام کردند، دیگر بیش از این نمی‌توان برای دستگیری رهبران جریان منتقد دولت زمینه‌سازی کرد.
رئیس قوه قضاییه همچنین در توضیح این “به مصلحت نبودن” به “جریانهای بسیار تند و غافلگیرکننده در کشورهای منطقه” نیز اشاره کرد.
رئیس دستگاه قضا در عین حال به طور ضمنی، حصر خانگی موسوی و کروبی را نیز که پیش‌تر از سوی مسئولان رسمی تکذیب شده بود، تایید کرد و گفت: “دستگاه قضا راه را بر اطلاعیه پراکنی آنها خواهد بست و اجازه نمی دهد آنها از صبر و تحمل نظام اسلامی سوء استفاده کنند و امیدواریم که مردم شریف ایران با صبر و تحمل ما را همراهی کنند.”
لاریجانی این سخنان را چند ساعت پس از تجمع – طبعا بدون مجوز – لباس شخصی‌ها در مقابل منزل موسوی، کروبی، خاتمی و هاشمی مطرح کرد؛ تجمعاتی که پر از شعارهای توهین‌آلود و تهدیدآمیز بود و آخرین مرحله از دست و پا زدن‌ها برای بازداشت موسوی و کروبی به شمار می‌رفت.
در این تجمعات که تا نیمه‌های شب ادامه داشت، شعارهایی همچون “تا هاشمی کفن نشود، این وطن وطن نشود” و “موسوی و کروبی اعدام باید گردند” سر داده شد و علیه سید حسن، سید یاسر و سید علی خمینی، نوه‌های امام خمینی، نیز شعارهای موهنی مطرح شد
جلسه ای که برخی از نزدیکان رهبری هم حضور داشتند /هاشمی خطاب به رهبری: اعتراض ها فروکش نکرده است، مساله تان را با معترضین حل کنید
ندای سبز آزادی: منابع خبری گزارش میدهند هاشمی رفسنجانی روز سه شنبه در جلسه ای که برخی از نزدیکان رهبری هم حضور داشتند گفته است : "25بهمن نشان داد که اعتراض ها فروکش نکرده است و حکومت باید مساله اش را با معترضین حل کند." این گفته ها در حالی است که افراطی ها در میان داری این دو روزه، هم در مجلس هم در صدا سیما و هم در مراسم شهید دزدی بر طبل اعدام موسوی وکروبی می کوبند. این در حالی است که امروز آیت الله علی خامنه ای باجمعی از مردم اذربایجان دیدار داشت که پیش بینی میشد واکنشی تند به حوادث 25بهمن از خود نشان دهد .
با توجه به اینکه در بیست ماه گذشته تقریبا در همه سخنرانی های آیت الله خامنه ای، اشاره ای هم به فتنه میشد ولی سخنرانی 27 بهمن ایشان درحالی برگزار گردید که هیچ اشاره ای به فتنه به طور عام و حوادث 25 بهمن به طور خاص نشد.
رهبری در بخشی از سخنانش گفت: "آمريكايي‌ها مي‌توانند به دولت‌هاي بدون پشتوانه مردمي به راحتي زور بگويند و هرگاه هم كه به سردمداران آنها نياز نداشته باشند به آنها همچون "محمدرضا پهلوي و بن علي " بي‌محلي كنند اما هنگام حضور مردم در صحنه، در مقابل عزم راسخ آنها، نمي‌توانند كاري از پيش ببرند."
ایشان در بخش جالب دیگری از این سخنان که بیشتر از هر کس خودشان مخاطب آن هستند با بیان اینکه شكل‌گيري حركت‌هاي عظيم اجتماعي تدريجي و در طول ساليان متمادي است اما بروز آنها ناگهاني و دفعي خواهد بود افزود: "ذلت و تحقيري كه حكومت مصر در طول سال‌هاي گذشته به دليل وابستگي به آمريكا و رژيم صهيونيستي بر مردم تحميل كرد، سرانجام ملت و جوانان مصر را به ستوه آورد و اين‌گونه به‎صورت ناگهاني بروز كرد."
بنا بر گزارش های خبر گزاریهای وابسته به دولت، در مراسم تشییع جنازه دو شهید سبز25 بهمن ماه که جنازه های این دو عزیز توسط نیروهای حکومتی وبسیجی ها ربوده شد، اعدام موسوی وکروبی باصداهای ناهنجار شنیده شد. چنین موضوعی نیز در جمع محدودی در قم نیز تکرار گردید. این در حالی است که با گفته های مکرر صادق لاریجانی که دستگیری موسوی وکروبی منوط به دستوررهبری است روشن میشود، تحرکات این دو روزه افراطیون حامی کودتا بهای چندانی ندارد وتصمیم باید توسط رهبری گرفته شود. تصمیمی که صاحب تصمیمش معتقد است شکل گیری اعتراضات اجتماعی طولانی است امابروز آن ناگهانی است.
عدم واکنش رهبر وسکوت وی به مسایل 25بهمن وخواسته افراطیون نشان میدهد این موج "اعدام باید گردد"، دستگیر باید گردد" و موارد مشابه زود گذر خواهد بود چرا که حاکمیت دریافته است جنس اعتراض سبزها نه شور واحساسات خام است که با طی زمان فروکش کند نه آنکه ابتدایی و بی ریشه است که با سرکوب شدید به فراموشی سپرده شود .
سکوت 27 بهمن رهبرجمهوری اسلامی قابل تفسیسر ومعنا داراست و تایید کننده خبر ندای سبز است که آیت الله خامنه ای از دستگاههای اطلاعاتی بسیار ناراحت است. چرا که گزارش هایشان تایید میکرد اعتراض سبزها خاموش شده است . گزارش هایی که گویا راهبرد رهبر را بر مبنای آن بنا شده بود
قانع ژاله:برادرم به هیچ وجه بسیجی نبود
قانع ژاله برادر شهید صانع ژاله در گفتگو با صدای آمریکا:۱-برادرم اصلا بسیجی نبود۲-پسرخاله ام(از عوامل امنیتی پاوه) بدون اینکه از شهادت برادرم اطلاع داشته باشیم عکسش را از ما گرفت و بعد دیدیم که برایش کارت بسیج درست کردند و همش تقصیر پسرخالم بود۳-خانواده ما در ختم برادرم شرکت نخواهد کرد و متاسفانه جسد ایشان را بما نمیدهند
۴-آرزوی صانع این بود مثل قبادی به مملکتش خدمت کند۵-دشمنان، برادرم رو تشییع کردند .
قانع ژاله برادر صانع ژاله در تماس تلفنی با صدای آمریکا: یکی از برادران شهید صانع ژاله در تماسی تلفی با صدای آمریکا گفت که آن شب پسرخاله ام قبل از آن که ما از شهادت برادرم اطلاع داشته باشیم به منزل ما آمد و از ما عکس برادرم را خواست و آن عکس در رسانه های دولتی انتشار یافت. وی در ادامه افزود بسیجی قلمداد کردن برادرم دسیسه پسر خاله ام بود و بعد از آن اتفاق اداره اطلاعات ما را تحت فشار قرار داد که سکوت پیشه کنیم.
بازداشت برادر صانع ژاله، به دلیل افشای جعلی بودن کارت بسیج و فشار بر خانواده این شهید
جنبش سبز، ادعای رسانه‌ها وابسته به دولت مبنی بر «بسیجی» بودن وی را رد کرده و از فشار‌ها بر خانواده‌اش خبر داده…
قانع ژاله، برادر شهید صانع ژاله که در راهپیمایی روز ۲۵ بهمن به ضرب گلوله ماموران به شهادت رسید، از سوی ماموران امنیتی دستگیر شد.
بازداشت قانع ژاله چند ساعتی پس از مصاحبه او با صدای آمریکا در ساعات پایانی روز چهارشنبه صورت گرفته است. او در این مصاحبه، ضمن تاکید بر حمایت برادرش از جنبش سبز، ادعای رسانه‌ها وابسته به دولت مبنی بر «بسیجی» بودن وی را رد کرده و از فشار‌ها بر خانواده‌اش خبر داده بود.
این برادر شهید به طور مشخص به پنج نکته اشاره کرد: اینکه برادرش اصلا بسیجی نبوده؛ پسرخاله‌اش که به نهادهای امنیتی پاوه نزدیک است پیش از آنکه خانواده از شهادت صانع ژاله مطلع شوند، عکس او را از آنها گرفته و برای این شهید، کارت بسیج صادر شده است؛ خانواده شهید در صورتی که جنازه را به آنها تحویل ندهند، در ختم او شرکت نخواهد کرد؛ آرزوی صانع این بود مثل بهمن قبادی (کارگردان سینما) به مملکتش خدمت کند؛ و اینکه برادرش را دشمنان تشییع کردند.
گزارش شده که ماموران امنیتی قانع ژاله را تحت فشار قرار داده‌اند تا مصاحبه خود با صدای آمریکا را تکذیب کند. آنها همزمان با دستگیری قانع ژاله، خانواده دانشجوی شهید صانع ژاله را نیز تهدید کرده‌اند در صورت مصاحبه با رسانه‌های مخالف دولت، بازداشت خواهند شد.
رسانه‌های حامی دولت پس از انتشار خبر شهادت صانع ژاله، تلاش کردند وی را «بسیجی» و از حامیان دولت و حاکمیت معرفی کنند، اما انتشار برخی تصاویر و اسناد از این دانشجو و اظهارات قانع ژاله در رد این ادعاها، منجر به خشم آنها شد.
حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در واکنش به انتشار این تصاویر به خصوص تصویر دیدار برخی دانشجویان با آیت‌اله منتظری که صانع ژاله نیز در آن دیده می‌شود، ادعا کرد این دانشجو با روزنامه کیهان همکاری داشته است.
اما یک مسئول نهاد نمایندگی رهبری، در اظهاراتی متناقض با ادعای شریعتمداری، ادعا کرد که عکس مذکور از اساس جعلی بوده است. هرچند دوستان صانع ژاله، پس از طرح این ادعا، دو عکس دیگر از دیدار مذکور با آیت‌الله منتظری را نیز شهید ژاله را در زوایای دیگری در حضور آیت‌الله منتظری نشان می‌داد، در اینترنت منتشر کردند.
ادعای سایت جوان آنلاین وابسته به سپاه پاسداران از همه جالب تر بود که ادعا کرد فردی که با او مصاحبه شده، برادر صانع ژاله نبوده، و نوشت: ادعای تماس تلفنی صدای آمریکا با برادر صانع ژاله در حالی است که وی و سایر برادران و اقوامش به همراه جمع زیادی از مقامات و بسیجیان استان کرمانشاه از عصر امروز در فرودگاه بین المللی کرمانشاه منتظر تحویل جنازه صانع ژاله بوده اند و مشخص نیست این تماس ادعایی چگونه گرفته شده است.
این رسانه وابسته به نظامیان البته مشخص نکرد که اگر فرد مصاحبه‌شونده، صانع ژاله نبوده، پس چرا او بازداشت شده است!
اعلام عزای عموی و تعطیلی کلاس های درس توسط انجمن اسلامی دانشگاه هنر
در پی وقایع امروز در دانشگاه هنر، انجمن اسلامی این دانشگاه با صدور بیانیه ای ضمن اعلام یک هفته عزای عمومی اعلام کرد کلاس های درس دانشگاه هنر تا آزادی تمامی دانشجویان بازداشت شده این دانشگاه تعطیل خواهد بود.
به گزارش دانشجونیوز انجمن اسلامی دانشگاه هنر در بیانیه خود ضمن محکومیت حمله امروز به دانشجویان این دانشگاه، خواستار شناسایی و بازداشت عاملان حمله به دانشجویان شده است.
این انجمن در بخشی از بیانیه خود همچنین گفته است: "خوشحالیم که آقایان به جایی رسیده اند که نگاه بهت آمیز و پرسکوت ما را تحمل نمیکنند و از آن هم میترسند و در برابر این سلاح بی خشونت ما، چماق به دست میگیرند و حمله میکنند. به جایی رسیده اید که از سکوت هم میترسید؟ راستی شنیده اید که ترس برادر مرگ است؟"
متن کامل این بیانیه که در اختیار دانشجونیوز قرار گرفته به شرح زیر است:
بسم رب شهدا و الصدیقین
بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هنر در محکومیت حمله لباس شخصی ها به دانشگاه
نمی دانیم باید درباره از چه حرف بزنیم و چه بگوییم. درباره مصادره شهید سبزمان صانع ژاله به اسم بسیج سخن بگوییم یا ضرب وشتم دوستان آن شهید در روز تشییع پیکرش. در کشوری که بزرگان آن به راحتی دروغ می گویند و با دروغ میخواهند همه چیز را به نفع خود تمام کنند، انگار تصور میکنند ذهن آن ها ذهن همه مردمان است ای دریغ از تاریخ نخواندن دریغ.
با کشته شدن صانع در ٢۵ بهمن برای ملت ایران دوباره این سوال پیش می آید که چرا (به زعم شما) منافقان در ٢٢ بهمن و ٩ دی کسی را نمی کشند (در حالی که شما میگویید قصد آن ها کشتن مردم و بسیجیان است) و هر چه میکشند در تجمع های اعتراضی است. اگر به این جملات فکر کنید خود میفهمید که صانع را چه کسی کشته است.
امروز چهارشنبه ٢۷ بهمن به دانشگاه مان و به خانه مان رفتیم تا همکلاسی خود شهید صانع ژاله را تشییع کنیم ولی دیدیم که خانه را پر از نااهل کرده اند و خود را میزبان می پندارند. از ما می پرسند چرا آمدید؟ چرا گریه می کنید؟ چرا نگاه میکنید؟ چرا مثل ما شعار نمیدهید؟ چرا ساکتید؟ چرا در دانشگاه ایستاده اید؟ و … سوال هایی که حتی کلمه ای در منطق ما برای پاسخش پیدا نمیشد جز نگاه بهت آمیز به سرنوشت نظام اسلامی که قرار بود در آن اه هیچ مظلومی بلند نشود … نگاهی که در آثار هنری ما خواهید دید.
البته از طرفی خوشحالیم بسیار خوشحالیم که آقایان به جایی رسیده اند که نگاه بهت آمیز و پرسکوت ما را تحمل نمیکنند و از آن هم میترسند و در برابر این سلاح بی خشونت ما، چماق به دست میگیرند و حمله میکنند. به جایی رسیده اید که از سکوت هم میترسید؟ راستی شنیده اید که ترس برادر مرگ است؟
صبح امروز شاهد اتفاقات اسفناکی در دانشگاه هنر بودیم آن هم در زمانی که درغم از دست دادن عزیز شهیدمان داغدار بودیم. آمدیم دانشگاه عزا بگیریم نه این که مانند برخی یک میتینگ سیاسی در جهت منافع خود شکل دهیم و هر چه صانع به آن اعتقاد نداشت را در مراسم تشییع پیکرش فریاد کنیم و درخواست اعدام نام های عزیز و بزرگ "کروبی و موسوی" که خود ایمان دارید بین اکثریت ملت ایران چه جایگاهی دارند، را داشته باشیم. هر چند میدانیم این ها همگی یک شو تبلیغاتی است چون اگر جرات این کار را داشتید پیش تر آن را انجام میدادید. عکس العمل مردم را میدانید مگر نه؟
حوالی ساعت ١١ صبح، عناصر لباس شخصی حاضر در مراسم وقتی از شعار دادن سیر و از سکوت دانشجویان خسته شدند به سمت دانشجویان دانشگاه هنر حمله کردند و آن ها را در داخل دانشگاه خود مورد ضرب و شتم قرار دادند، توهین کردند و فحاشی کردند و دانشجویان را که اکثریت آن ها دختر بودند در تالار فارابی محبوس کردند و اجازه خروج به آن ها ندادند. سپس با چماق به دنبال بخش دیگری از دانشجویانی که بیرون تالار بودند افتادند و هر که را توانستند دستگیر کردند یا کتک زدند. پس از حدود دو ساعت حبس دانشجویان را از تالار خارج کردند و باز هم دختر و پسر کتک زدند و عده دیگری را نیز دستگیر کردند طوری که حتی تعداد حدودی دستگیرشدگان نیز مشخص نیست.
انجمن اسلامی دانشگاه هنر ضمن محکومیت این حرکت شنیع اعلام میدارد خواستار دستگیری عاملان حمله به دانشجویان دانشگاه و آزاد شدن دانشجویان دستگیر شده صبح امروز است. همچنین خطاب به رییس دانشگاه هنر اعتراض خود را اعلام میکند که باید او حافظ جان دانشجویان دانشگاه تحت مدیریت خود باشد نه تماشاگر ضرب و شتم آن ها. دانشگاه خانه دانشجو است نه اوباش چماق به دست دین نفهم.
همچنین خطاب به علما و مراجع تقلید اعلام میداریم که دانشجویان دختر دانشگاه به فجیع ترین شکل ممکن مورد توهین و ضرب و شتم لباس شخصی های شناخته شده کشور قرار گرفتند. ما عالم نیستیم ولی میدانیم حکم کسی که بشنود خلخال از پای یک زن یهودی درآورده اند چیست، حکم این ضرب و شتم و توهین را به اجتهاد شما وا میگذاریم و منتظر پاسخ شما بزرگواران هستیم.
در پایان انجمن اسلامی دانشگاه هنر اعلام میدارد که در دانشگاه هنر یک هفته عزای عمومی است و کلاس های درس دانشگاه تا آزادی دانشجویان در بند تعطیل خواهد بود.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هنر
طشت رسوایی روزنامه کیهان بازهم بر زمین افتاد
در حالیکه حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان در تلویزیون مدعی شده است که صانع ژاله خبررسان روزنامه کیهان بود و به عنوان مثال خبر دیدار با آیت الله منتظری را به این روزنامه داده است، مدیر تشکل های نهاد رهبری در دانشگاه ها، عکس صانع ژاله با آیت الله منتظری را جعلی دانست.
روزنامه کیهان پس از ترور سعید حجاریان در اسفند 79، سرمقاله ای به قلم حسین شریعتمداری نوشت و در آن حجاریان را با عنوان "سعید جان" مخاطب قرار داد. این درحالی بود که تا پیش از ترور عنوان حجاریان در روزنامه کیهان تئوری پرداز "فشار از پایین، چانه زنی در بالا" بود. در عین حال روزنامه کیهان در ستون خبرهای ویژه خود پس از ترور حجاریان مدعی شد که حجاریان به عنوان مدیرمسئول روزنامه صبح امروز با اعضای شورای سردبیری مشکل داشته است.
خوشبختانه سعید حجاریان زنده ماند تا رسوایی روزنامه کیهان نمایان شود و دوباره حجاریان با عنوان نظریه پرداز جنگ روانی و این اواخر سرباز جنگ نرم علیه انقلاب نام گیرد. کیهان و حسین شریعتمداری هیچ گاه در مورد آن سرمقاله و خبر ویژه خود صحبت نکردند و ترجیح دادند خود را به فراموشی بزنند. شاید فکر نمی کردند حجاریان از تیر سعید عسگر به سلامت بیرون آید.
این بار اما حسین شریعتمداری پس از آنکه مطمئن شد، صانع ژاله، دانشجوی کرد شهید شده است، "شهید دزدی" کرد و مدعی گردید که صانع ژاله دانشجوی بسیجی و خبرچین روزنامه کیهان بوده است و خبر دیدار با آیت الله منتظری را هم او بود که به کیهان داد. این در حالیست که برادر صانع ژاله، در مصاحبه مستقیم با تلویزیون صدای آمریکا این امر را تکذیب کرد و گفت کارت بسیجی که برای برادرش صادر شده توسط پسرخاله اش که از عوامل امنیتی شهرستان پاوه است جعل شده است. حجت الاسلام داود رنجبران مدیر تشکل های نهاد رهبری در دانشگاه ها در مصاحبه با خبرگزاری مهر هم پیش از این ادعای حسین شریعتمداری همه چیز را از اساس منکر شد و گفت اساساً عکس دیدار شهید ژاله با آیت الله منتظری جعلی است و این شهید هیچ گاه با آیت الله منتظری دیداری نداشته است.
رژیم وارد فاز جدید میشود
۲۵ بهمن با تغییر شعار ها و عریان تر شدن خواسته های مردم شاهد تغییر در رفتار و شیوه جنگ رژیم ولایت فقیه با مردم هستیم . در بررسی وقایع ۲ روز اخیر ، میبینیم که رژیم با مال خود کردن شهدای جنبش ، بد نام کردن شهدا که بوسیله سر بازجو حسین شریعتمداری صورت گرفت و شهید صانع ژاله را بسیجی و جاسوس شخصی خود معرفی کرد ، خیمه شب بازی در مجلس شورای اسلامی ، تغییر شعار برخی نمایندگان اصلاح طلب در مجلس ، موضع گیری حزب مشارکت ، موضع گیری رقبای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری < محسن رضایی > ، بیانیه مجلس خبرگان به ریاست عالیجناب و ……….. نشان از وارد شدن رژیم به فاز جدیدی از جنگ با ملت است . و چیزی که متاسفانه در این یکی دو روز شاهد آن هستیم عصبانیت و از کوره در رفتن دوستان مبارز است که رژیم دقیقا همین را مد نظر دارد ، به چند نمونه از مقاصد رژیم را در این تغییر رفتار اشاره میکنم :
۱ _ کشتار کم و هدفمند با انتخاب سوژه و برنامه ریزی شده برای بهره برداری چند جانبه !
۲ _ مظلوم نمایی در افکار عمومی و ادعای مقابله ی مسالمت آمیز با اغتشاشات و نسبت دادن خشونت به طرف مقابل .
۳ _ تحریک و به خشونت کشاندن معترضین ، که احتمالا همراه با تخریب اموال عمومی شدید بوسیله عمال خود خواهد بود .
۴ _ ایجاد یاس و نومیدی در بدنه ی جنبش <که دیگر هیچ شیوه ای کارگر نیست> ، و متاسفانه در این یکی دو روز شاهد آغاز آن در بعضی افراد هستیم .
و . . . . . . . . .
در پایان از همه جوانان و متفکران مبارز وطن درخواست میکنم : بجای عصبانیت که دقیقا هدف دشمن است و فحاشی به مزدورانی نظیر حسین شریعتمداری و رادان و . . . . . بفکر راهکار های جدید برای مقابله با شیوه ی جدید جنگ دشمن باشند ، دشمن جنگ روانی را آغاز کرده ، باید بفکر مقابله ی منطقی و هوشمند بود .
فخرالسادات محتشمی پور: هرگز به ظلمی که بر همسرم می رود تن نخواهم داد
در چند روز گذشته خبر هایی در رسانه های مختلف منتشر شده مبنی بر اینکه، مصطفی تاج زاده آزاده در بند از زندان اوین به مکان نا معلومی منتقل شده است. پس از انتشار این خبر، خبر دیگری مبنی بر تهدید مسئولین امنیتی نسبت به بازداشت فخرالسادات محتشمی پور، همسر مصطفی تاج زاده هم منتشر شد که از تهدید به بازداشت وی در صورت ادامه پیگیری وضعیت همسرش خبر میداد. در همین خصوص گفتگویی ترتیب داده ایم با فخرالسادات محتشمی پور که در ادامه میخوانید:
آرش حسینی پژوه
ندای سبز آزادی
خانم محتشمی پور اخباری در رسانه ها منتشر شده است در خصوص انتقال آقای تاج زاده به مکانی نا معلوم، با توجه به اینکه شما مدت هاست موفق به ملاقات با ایشان نشده اید، آخرین خبری که از آقای تاج زاده دارید مربوط به چه زمانی است؟
آخرین خبر را من دیشب شنیده ام که ایشان را در سالن بند زندان با "چشم بند" دیده اند و طبیعتا این شرایط برای جا به جایی و یا برای بیرون از زندان هست. "چشم بند" در چنین شرایطی که زندانی در حال گذراندن حکمش هست اصلا معنی ندارد. بسیار نگران ایشان شدم و شخصی که با من تماس گرفته بود در مورد همسر خودش هم نگرانی داشت.
از این رو من صبر کردم تا صبح و ناچار با زندان تماس گرفتم و به من اطمینان دادند که ایشان منتقل نشده اند و من خواهش کردم که اگر واقعا اینطور است شرایط تماس تلفنی آقای تاجزاده را فراهم کنند که متاسفانه تا الان این اتفاق نیفتاده است. در عین حال خواهرشان هم با یکی از اعضای تیم بازجویی و مرتبطین سپاه با قوه قضاییه صحبت کرده و ایشان هم گفته است که اینها شایعه های ضد انقلاب است که در این شرایط منتشر میشود.
من هم خواستم که به آقایان بگوید که اگر اینها شایعه های ضد انقلابی است، انقلابیون بدون تردید باید این شایعه ها را از طریق اخبار صحیح بی اثر کنند و بهترین راه هم این است که آقای تاجزاده شرایط تماس تلفنی را داشته باشند و امکان ملاقات با ایشان فراهم شود. مسئولین هم قول داده اند که اگر تماس تلفنی هم ممکن نشد ملاقاتی را در طی هفته آینده فراهم کنند. البته تایید هم شده است که ملاقات فقط مخصوص پدر و مادرشان است. البته این اصراری که وجود دارد برای محرومیت من و به خصوص فرزندم برای ملاقات بسیار ظالمانه و بسیار زشت و نا هنجارست و بسیار متأسفم که به جای جبران و دلجویی این محرومیت و فشار مضاعف را بر خانواده ایجاد میکنند.
دلیل این امر هم چیزی جز کینه ای از آقای تاجزاده دارد نیست. من متاسفم که فردی که به جز دلسوزی برای انقلاب و نظام نداشته و تمام نوشته ها و گفته هایشان تا به امروز نشان گر این بوده است، به جای اینکه بنشینند و در یک فضای تعاملی که مورد نظر ایشان هست و با گفت و گو مسائل را حل کنند روز به روز کینه توزی بیشتر و شرایط دشوار تری را برای ایشان به وجود می آورند. بیش از شش ماه که در فضای قرنطینه و دور از دیگران قرار داشتند و انتظار دارند که این شرایط غیر قانونی برای ما عادی و طبیعی باشد که هرگز این اتفاق نخواهد افتاد و من هرگز تن به این ظلمی که بر همسرم میرود و به طبع آن برای خانواده اش نخواهم داد .
خانم محتشمی پور خبری در رسانه ها منتشر شده بود مبنی بر اینکه شما گفته اید که اگر مسئولین در خصوص وضعیت آقای تاج زاده شما را با خبر نکنند، در مقابل زندان اوین تحصن خواهید کرد. در عین حال گویا تهدید شده اید که در صورت حضور در برابر زندان اوین بازداشت خواهید شد. ممنون میشم در این خصوص کمی بیشتر توضیح دهید.
من هنوز صحبتی از تحصن نکرده ام و گفته ام که به اوین مراجعه میکنم و آنها گفته اند که این روزها آنجا شلوغ است و هر کس که بیاید را بازداشت خواهیم کرد. در واقع به طور غیر مستقیم این مسئله مطرح شد. اما واقعا این صحبت ، صحبتی غیر منطقی است که یک انسانی که حق طبیعی اش مطلع شدن از وضعیت نگران کننده همسرش است را اینگونه تهدید می کنند و خشونت به خرج می دهند. حتی اگر این خشونت، کلامی باشد و به مرحله ی عمل نرسیده باشد، بازهم به نظر من احتیاج به پیگیری دارد و باید مشخص شود که چرا با ما که حقوق طبیعی خودمان را مطالبه میکنیم اینطور زشت و غیر محترمانه برخورد می شود.
خانم محتشمی پور با توجه به اتفاقاتی که پس از حماسه 25 بهمن در کشور رخ داده است و برخورد خشن اقتدارگرایان با معترضین در روز راهپیمایی، تحلیلتان در خصوص روزهای آینده در ایران چیست؟
من هیچ پیش بینی خاصی ندارم و تنها نکته ای که میخواهم بر آن تأکید کنم این است که مطالبات حدأقلی که اصلاح طلبان مطرح کرده اند، همان بحث اجرای بدون تنازل قانون اساسی، آزادی همه زندانیان سیاسی و ایجاد شرایط انتخابات آزاد، اگر مورد توجه و بررسی قرار بگیرد ممکن است که راه نجاتی برای شرایط بسیار شکننده و بحرانی کشور باشد.
البته من در حال حاضر تردید دارم و متأسفانه عقلا کار را به دست ندارند که دلسوزانه مسائل را حل کنند و کار در دست یک عده افراطی و خشونت طلب است که هرچه بیشتر وارد کار میشوند شرایط پیچیده تر میشود و برون رفت از بحران را سخت تر میکند. من هنوزم امیدوارم که اگر دلسوزی برای کشور وجود داشته باشد باید تلاشی صورت بگیرد تا آرامش در کشور حاکم شود. به خصوص که ما در حال گذراندن هفته وحدت هستیم و به زودی به سال نو نزدیک میشویم. این کینه و نفرت و تفرقه ای که از سوی افراط گرایان ترویج میشود هیچ کمکی به جامعه ی ما نمیکند و روز به روز تنش و اضطراب و نا امنی در جامعه بیشتر می شود.
از شهيدسازی تا شهيد-دزدی
هنوز غبار توفانی که سبزها دیروز به پا کردند فروننشسته است که رسانه‌های فتنه‌ی محمودیه واکنش‌شان را شروع کرده‌اند. خبر کوتاه است: صانع ژاله، دانشجوی دانشگاه هنر، کرد زبان و اهل پاوه، دیروز شهید شده است و فارس‌نیوز می‌نویسد: «عوامل فتنه‌گر و گروهك مزدور و تروريستي منافقين روز گذشته (دوشنبه) با برپايي تجمعات غيرقانوني و راه‌اندازي اغتشاشات خياباني در برخي معابر تهران به ‌سوي رهگذران آتش گشودند كه در جريان اين تيراندازي يكي از دانشجويان دانشگاه هنر تهران به شهادت رسيد».
خوب است به چندنکته‌ی مهم توجه داشته باشیم:
۱. به نظر عجیب می‌رسد که هنوز هیچ تحقیقی صورت نگرفته است و متهم و مجرمی یافت نشده ولی فارس‌نيوز پيشاپیش هم برای شهيد شناسنامه درست کرده است («بسيجی»، «حافظ قرآن» و الخ) و هم قاتل/قاتلان‌اش را به انگشت نشان می‌دهد و از هم‌اکنون به سمت برپايی تشيیع‌جنازه برای شهيد رفته است. پرونده‌‌ای که مراحل قانونی و حقوقی‌اش طی نشده چرا باید تبدیل به ابزاری سياسی شود؟
۲. خبرسازی فارس ماجرا را جوری نمايش می‌دهد که انگار سبزها با «منافقین و سلطنت‌طلب‌ها» همدست‌اند و هیچ «بسيجی» سبزی هم یافت نمی‌شود که ميانه‌ای با «قرآن» داشته باشد. سناریو کاملاً روشن است و بوی تکفیر و تفسيق از هزار فرسنگی آن به مشام می‌رسد (سناريوی شکايت ولی دم مقتول از «سران فتنه» سناريویی تکراری نيست؟ شعار «اعدام بايد گردد» نمایندگان اکثريت مجلس به این ماجرا ارتباطی ندارد؟)
۳. روز ۲۳ بهمن، روزنامه‌ی جوان می‌نویسد: « به تازگی وپس از اعلام فراخوان موسوی و کروبی در مورد ۲۵بهمن جلسه ی هماهنگی بین گروهکهای ضد انقلاب،ازجمله حزب منحله دمکرات، کومله، پژاک و نفاق برگزارشده است. دراین جلسه گروهک های ضد انقلاب از سران منافقین خواسته اند تا یک نوع مواد منفجره که به اندازه بسیار کوچک باشد، تهیه و دراختیار عناصر ضد انقلاب قراردهند؛ تا برای اهداف خرابکارانه در روز ۲۵بهمن مورد استفاده قرار دهند. بنابراین گزارش شنیده شده که با توجه به روابط خوب میرحسین موسوی با سران گروهک کومله و ارتباطی که وی ا زمدتها پیش با آنها گرفته بود این گروهک تروریستی در آستانه ۲۶بهمن سالروز تاسیس خود هسته های مخفی خود جهت انجام فعالیت های تبلیغی و خرابکاری وارد کشور کرده تا در روز ۲۵بهمن که قرار است موسوی و حامیانش به خیابان بیایند نقشه شوم خود را در مورد حرکت احتمالا انتخاری عملی کنند. لازم به ذکر است سران این گروهک در اظهاراتی مدعی شدند قصد دارند برخی از مزدوران خود را به منظور انجام اقدامات ایذایی و خرابکارانه وارد کشور نمایند». کجای اين سناریو مشکوک نيست؟ اين پيش‌بینی‌های خود-تحقق‌باش چرا همیشه در نظام جمهوری اسلامی تکرار می‌شود و هميشه عناصری خودسر آخر کار مسؤول جنايات قلمداد می‌شوند؟
۴. مجموع دلالت‌های قصه حکايت از مداخله‌ی دستگاه‌های امنيتی برای منحرف کردن اذهان مردم از برخورد خشونت‌آمیز و غیرقانونی حکومت با راهپيمايی مشروع و به حق سبزها بر اساس قانون اساسی دارد.
۵. اين همه شتاب در نسبت دادن قتل به يک گروه خاص مشکوک است و اگر ادعای روزنامه‌ی جوان درست می‌بود چرا اين‌ها پيش‌دستی نکردند که گروه‌های خشونت‌طلب تروريست را دستگير کنند؟
۶. فراموش نکنيم که هنوز پرونده‌ی قتل شهيد سيد علی حبیبی موسوی (خواهر زاده‌ی ميرحسين) باز است و همین طایفه قتل او را می‌خواستند به پای ميرحسين بنويسند. دست و دامان این تبلیغ‌گران فتنه البته که سخت آلوده است ولی هم‌چنان باید درنگ کرد تا ابعاد دقیق ماجرا روشن شود.
نتیجه‌ی روشن ماجرا این است که صانع ژاله که ديروز شهید شده است، قاتلی دارد اما رسانه‌های دولت کودتا چنان گرد و خاکی به پا کرده‌اند که هیچ معلوم نيست قاتل کدام‌طرفی است دقیقاً‌ و مقتول کی‌ست؟ این احتمال جدی وجود دارد که شهيد دیروز از سبزها بوده باشد و مطابق معمول دستگاه کودتا وارد فاز مصادره‌ی شهید شده باشد. هر چه هست، جنبش سبز، موضعی از پيش‌تعيین‌شده و روشن در قبال خشونت دارد. سبزها بايد نسبت به اين دام‌ها هوشيار و حساس باشند. اما هم‌چنان جای این پرسش باقی است که چرا اين همه شتاب در متهم کردن معترضانی که دیروز راهپيمایی کردند؟
هنوز از خاطر نبرده‌ایم که پس از شهادت ندا آقا سلطان، دولت فتنه، سناريو پشت سناریو ساخت و يکی پس از دیگری نقش برآب شد و هنوز هم که هنوز است از این‌که انگشت اتهام به سوی آن‌ها دراز است خشمگين‌اند. شهیدسازی و شهید-دزدی و مصادره کردن قربانيانی که به تیغ خودشان کشته می‌شوند، خصلت ثابت اين رسانه‌هاست. جای این پرسش بزرگ باقی است که چرا این همه شتاب؟ چرا آن زمينه‌سازی سایت جوان؟ چرا نقشه‌ای که سايت جوان داده است تبدیل به سناریوی شهيد صانع ژاله شده است؟
این واکنش‌های عصبی، شتاب‌زده و وقیحانه، يک نکته را بيشتر برجسته می‌کند: حضور پررنگ و شاداب سبزها، فضای ذهنی دوستان اقتدارگرا را سخت به هم ريخته است. این طایفه مدت‌هاست که اخلاق و تقوا را رها کرده‌اند اما بازی تازه‌شان فقط نشانه‌ی بی‌تقوایی نیست بلکه نشانه‌ی دستپاچگی و آشفتگی آن‌ها در برابر زندگی، امید و ايمان مردمی است که ديروز ثابت کردند هنوز پيش وجدان، ايمان و خردشان سرفرازند. آيا دستگاه کودتا شهدای ما را پس خواهد داد؟
پ. ن. يادداشت هم‌دانشگاهی صانع ژاله را بخوانيد (او دانشجو بود): «یک چیز فراموش نشود.صانع ژاله برخلاف دروغ هایی که در آگهی ترحیمش نوشته اند نه حافظ قرآن بود و نه بسیجی.حداقل تا جایی که ما هم دانشگاهیانش می شناختیم.دانشجوی نمایش بود،یک هنرمند جوان.به دست منافقین هم کشته نشد.خدایا ما می دانیم تو هستی.این بی وجدان های کریه المنظر نمی دانند.التماس داریم.خودت را نه به ما،که به این ها نشان بده.این جانوران را بنشان سر جایشان…». واقعاً بدون شرح است
دستگیری و بازجویی میهمانان جشنواره تئاتر به اتهام "جاسوسی"
خبرگزاری هرانا – اعلام برگزاری راهیپمایی مردم در همبستگی با خیزش های مردمی مصر و تونس در روز بیست و پنجم بهمن و آماده باش نظامی امنیتی حاکمیت برای مقابله با این رویداد، باعث بهم ریختن برنامه های عادی جشنواره فجر، بویژه جشنواره تئاتر شد.
برگزارکنندگان جشنواره تئاتر فجر می گویند: "این جشنواره برای پرهیز از هرگونه مشکلی برای میهمانان و شرکت کنندگان در جشنواره کلیه نمایش های خیابانی و بخشی از برنامه های درون تالاری را این جشنواره لغو کرده و میهمانان خارجی نیز از رفتن به خیابان ها منع شده بودند."
به گزارش صدای آمریکا، محمد حیدری، دبیر بیست و نهمین دوره جشنواره تئاتر فجر نیز دراین باره گفت: "از آن جا كه در این شرایط ضمانت كافی برای محافظت از مخاطبان و هنرمندان تئاتر وجود ندارد و ممكن است برخی سو‌دجویان سوء‌استفاده‌هایی انجام دهند، تمام آثار خیابانی لغو شد."
با همه این تدابیر پیشگیرانه، ماموران امنیتی مسئول مقابله با راهپیمایان، شماری از میهمانان خارجی جشنواره تئاتر را بعنوان جاسوسان خارجی دستگیر و برای بازجویی تحویل ماموران وزارت اطلاعات دادند.
مدیران جشنواره تئاتر می گویند برخی از این میهمانان در حال عکسبرداری یا فیلمبرداری از صحنه های درگیری نیروهای امنیتی با راهپیمایان دستگیر شدند که با پیگیری این مدیران دستگیرشدگان آزاد شدند.
بیشتر میهمان خارجی جشنواره تئاتر نیز در حین حرکت بسوی محل اجرای تئاتر فجر در تئاتر شهر بودند که دستگیر شدند.
یک کارورزان نمایشی در ایران درباره نحوه بازجویی از میهمانان خارجی جشنواره تئاتر فجر به نقل از یکی از دستگیرشدگان نوشته: "باوجود همه تضمین های امنیتی که پیش از سفر به ایران به ما داده شده و مقامات آزادی کامل ما را تعهد کرده بودند، با این همه، ما را بدون دلیل دستگیر و روانه مکانی نامعلوم کردند. بازجویی از ما با پرسش منبع جاسوسی ما کجاست؟ آغاز شد. آن ها حتا پس از اطمینان از میهمان رسمی بودن ما از سوی دفتر جشنواره تئاتر فجر از ما اکیدا خواستند تا به جاسوس بودن خود اقرار کنیم. در ایران حتا عکسبرداری از تظاهرات خیابانی جرم است."

כתיבת תגובה